نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

طنز بیمارستان

  • نویسنده موضوع A.R دخترآتش
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 624
  • کاربران تگ شده هیچ

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #11
دکتر بعد از معاینه و دیدن آزمایشات بیمار میگه: پدر جان ، شما بیماری قلبی دارین . داروهایی رو که براتون نوشتم مصرف کنید . سعی کنید استراحت داشته باشید . به خصوص از پله بالا و پایین نرید . سه ماه دیگه هم بیاید من ببینمتون .
سه ماه بعد که بیمار میره پیش دکتر .دکتر دوباره آزمایشش میکنه و میگه: تبریک میگم ، وضع قلبتون خیلی بهتره .
طرف میگه: یعنی حالا میتونم از پله بالا و پایین برم.
دکتره میگه: البته .
طرف می پره هوا و میگه: خدا خیرتون بده آقای دکتر، پدرم در اومد از بسکه توی این سه ماه از ناودون رفتم بالا و از پنجره پریدم پایین!!
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #12
طرف رفت داروخانه گفت: آقا یک شیشه داروی تقویت مو بدید.
داروخانه چی پرسید بزرگ یا کوچیک؟
طرف جواب داد : نه کوچیکشو بدید، من اصلا از موی بلند خوشم نمیآد
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #13
دکتر:« متأسفانه چشم شما دوربین شده.» حیف نون : «آخ جان! پس می توانم یك حلقه فیلم بیندازم توش و چند تا عكس بگیرم.»
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #14
مردی به مطب پزشك رفت و گفت: «آقای دكتر! چند وقتی است كه بیماری فراموشی گرفته ام. چه كار كنم؟» پزشك:« اول بهتر است تا فراموش نكرده ای، ویزیت مرا بدهی.»
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #15
طرف پاش درد میگیره قرص مسكن می ذاره تو جورابش
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #16
از حیف نون می پرسند «چرا قرص های چرک خشکنت را سر وقت نمی خوری؟» پاسخ می دهد: «می خواهم میكروب ها را غافلگیر كنم.»
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #17
...ه:« آقای دكتر! انگشتم هنوز به شدت درد می كند!» دكتر: «مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟» ترکه: «چرا، پیچیدم دور انگشتم، ولی اثر نداشت!»
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,554
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
  • #18
بالاخره دكتر وارد شد ، با نگاهي خسته ، ناراحت و جدي .

دكتر در حالي كه قيافه نگراني به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم كه بايد حامل خبر بدي براتون باشم , تنها اميدي كه در حال حاضر براي عزيزتون باقي مونده، پيوند مغزه ."

"اين عمل ، كاملا در مرحله أزمايش ، ريسكي و خطرناكه ولي در عين حال راه ديگه اي هم وجود نداره, بيمه كل هزينه عمل را پرداخت ميكنه ولي هز ينه مغز رو خودتون بايد پرداخت كنين ."

اعضا خانواده در سكوت مطلق به گفته هاي دكتر گوش مي كردن , بعد از مدتي بالاخره يكيشون پرسيد :" خب , قيمت يه مغز چنده؟";

دكتر بلافاصله جواب داد :"5000$ براي مغز يك مرد و 200$ براي مغز يك زن ."

موقعيت نا جوري بود , آقايون داخل اتاق سعي مي كردن نخندن و نگاهشون با خانمهاي داخل اتاق تلاقي نكنه , بعضي ها هم با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Osenwt
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Narges_D

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,694
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • مدیر
  • #19
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻣﻄﺐ پزشک ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﻛﺘﺮ! ببخشید ﭼﻨﺪ ﻭقتیه ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﮔﺮفتم، ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟ «ﭘﺰشک»: ﺍﻭﻝ ﺑﻬﺘﺮه تا ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﺮﺩﯼ، ﻭﯾﺰﯾﺖ منو بدی!
 
امضا : Amin~
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] Rigina

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,895
پسندها
49,694
امتیازها
96,908
مدال‌ها
162
  • مدیر
  • #20
تو داروخونه بودم یه نفر اومد درجه تب میخواست
فروشنده گفت دیجیتالیشو دارم که در صورت تب بالا زنگ میزنه

طرف برگشت گفت به گوشیم زنگ میزنه یا به تلفن خونمون !
هیچی دیگه دکتره با نفس مصنوعی هم برنگشت :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : Amin~

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا