Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 18/8/24 #71 جفر داشت میمرد، به زنش وصیت کرد: بعد از من فقط با مش قربون ازدواج کن زنش گفت: چرا گفت: چندسال پیش یه خرپیرداشت بهم انداخت، میخوام تلافی کنم. امضا : Seta~
جفر داشت میمرد، به زنش وصیت کرد: بعد از من فقط با مش قربون ازدواج کن زنش گفت: چرا گفت: چندسال پیش یه خرپیرداشت بهم انداخت، میخوام تلافی کنم.
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 18/8/24 #72 جعفر گربه شو میزاره تو گونی میبره بیابون ولش میکنه! عصری زنش زنگ میزنه میگه:گربه دوباره برگشته... جعفر میگه: بپرس از کجا اومده من گم شدم امضا : Seta~
جعفر گربه شو میزاره تو گونی میبره بیابون ولش میکنه! عصری زنش زنگ میزنه میگه:گربه دوباره برگشته... جعفر میگه: بپرس از کجا اومده من گم شدم
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 18/8/24 #73 یارو كولرش ميسوزه، هر هشت تا بچه شو ميگيره ميزنه، میگن چرا بچه ها رو ميزنی؟ میگه:صدبارگفتم هشت نفری زيركولرنخوابيد به موتورش فشارمياد! امضا : Seta~
یارو كولرش ميسوزه، هر هشت تا بچه شو ميگيره ميزنه، میگن چرا بچه ها رو ميزنی؟ میگه:صدبارگفتم هشت نفری زيركولرنخوابيد به موتورش فشارمياد!
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 31/8/24 #74 شاید یه روز یه گوشی فروشی قبولکنهکه تو ازش بیشتر میفهمی ولی یه ارایشگر هیچوقت قبول نمیکنه که ریده تو موهات امضا : Seta~
شاید یه روز یه گوشی فروشی قبولکنهکه تو ازش بیشتر میفهمی ولی یه ارایشگر هیچوقت قبول نمیکنه که ریده تو موهات
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 31/8/24 #75 ما ایرانیا عروسی میشه 4راهو میبندیم میرقصیم. میلاد میشه 4راهو میبندیم شربت میدیم. دعوا میشه 4راهو میبندیم. کلا کاری نداریم ماجرا چیه باید 4راه بسته شه امضا : Seta~
ما ایرانیا عروسی میشه 4راهو میبندیم میرقصیم. میلاد میشه 4راهو میبندیم شربت میدیم. دعوا میشه 4راهو میبندیم. کلا کاری نداریم ماجرا چیه باید 4راه بسته شه
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 31/8/24 #76 فکت ثابت شده: عزیز یه لحظه= پول میخواد اقا ببخشید= ادرس میخواد داداش= فندک میخواد امضا : Seta~
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 31/8/24 #77 وقتی وارد شرق تهران میشی انگار وارد منطقه جنگی شدی میدون تسلیحات،خیابون نبرد، نیرو هوایی، نیرو زمینی، نیرو دریایی، تیرانداز، تهشم یا باید شهید بشی بری میدن شهدا یا جانباز شی بری جانبازان اگرم ازین دوحالت خارج باشه که پیروزی امضا : Seta~
وقتی وارد شرق تهران میشی انگار وارد منطقه جنگی شدی میدون تسلیحات،خیابون نبرد، نیرو هوایی، نیرو زمینی، نیرو دریایی، تیرانداز، تهشم یا باید شهید بشی بری میدن شهدا یا جانباز شی بری جانبازان اگرم ازین دوحالت خارج باشه که پیروزی
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 31/8/24 #78 رفتم تردمیل بخرم یارو گفت بیا ازین ارزوناش بگیر گارانتی هم داره گفتمچرا؟ گفت: تو از قیافت معلومه حال دویدن نداری یه ماه دیگه میخوای بیاری پس بدی امضا : Seta~
رفتم تردمیل بخرم یارو گفت بیا ازین ارزوناش بگیر گارانتی هم داره گفتمچرا؟ گفت: تو از قیافت معلومه حال دویدن نداری یه ماه دیگه میخوای بیاری پس بدی
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 31/8/24 #79 یبار تو خیابون میرفتم یکی با شلوار گشاد پاره نشسته دستاشم عین فلجا گرفته دلم سوخت ۱۰ هزارتومنیگذاشتمکف دستش، گفت کلمه نامربوط من گدا نیستم رپرم لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : Seta~
یبار تو خیابون میرفتم یکی با شلوار گشاد پاره نشسته دستاشم عین فلجا گرفته دلم سوخت ۱۰ هزارتومنیگذاشتمکف دستش، گفت کلمه نامربوط من گدا نیستم رپرم لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
Seta~ ناظر داستان کوتاه سطح 44 ارسالیها 6,086 پسندها 41,382 امتیازها 84,376 مدالها 77 31/8/24 #80 هوا یه جوریه که شیکترین لباس دنیا رو هم بپوشی بعد از ده دقیقه بیرون موندن شبیه نوید محمدزاده تو ابد و یک روز میشی امضا : Seta~
هوا یه جوریه که شیکترین لباس دنیا رو هم بپوشی بعد از ده دقیقه بیرون موندن شبیه نوید محمدزاده تو ابد و یک روز میشی