متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان دومینوی زمان | ZARY MOSLEH / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 270
  • کاربران تگ شده هیچ

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «دومینوی زمان» پس از خواندن تمامی پست‌ها، بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Niyosha22

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #2
به نام خدا
نقد رمان دومینوی زمان | توسط شورای نقد
منتقد: N FATEMEH PANAHY
نویسنده: Z.MOSLEH❁ ZARY MOSLEH


نقد پست #۴

تمام اتفاقاتِ مهم زندگیِ اورانوس، از فکرش می‌گذشت و با وجود اینکه جدا شدن روح از بدنش همچون کنده شدن پوست از گوشت تنش بود، اما دست و پایش در مقابل آرامشِ پس از مرگ، کم‌کم آرام و قرار می‌گرفتند.
(جمله بندی ناخواناست و دچار ابهام و توی خوانشش مشکل هست. دلیلش هم عمدتاً به طولانی شدن جملات و اتصالشون به خصوص در اول پاراگرفته. جملات رو کوتاه‌تر کنید و با چینش بهتری بنویسید و افعال رو طوری قرار بدید خواننده بتونه بخونه. روان بودن قلم خیلی مهمه،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • #3
حسبی الله

منتقد ماه راد
نویسنده زری مصلح


۱۰
لبخندش، به پهنای صورت مثلثی‌ و سفیدش بود. با شعفی که در آوایش موج می‌زد، شادمانه فریاد زد:
- اورا! خوبی؟
اورانوس بی‌توجه به هامان، پارچه (از جنس، رنگ و یا نوع پارچه موردی ذکر شود لطفاً) را از سرِ بتی و نیکولاس هم کشید. نور، آهسته‌آهسته به چشم‌های (در این قسمت می‌توان احساس موجود آن لحظه‌ی افراد در چشمانشان را شرح داد) هر سه نفر بازگشت. حالا در بهت به سر می‌بردند و باور این‌که اورانوس آن‌ها را به اینجا آورده، برایشان سخت‌ترین کارِ دنیا بود. حالا که هامان اتاق گرفته‌ای را که در آن قرار داشتند می‌دید، متوجه شد که در یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Mahsa_rad

NERISSA

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
203
پسندها
6,418
امتیازها
21,133
مدال‌ها
12
  • #4
نقد همراه|رمان دومینوی زمان

۱۵
بتی برای شرکت در بحث، ذوق‌زده و خوشحال شد. سرش را با ذوق تکان داد و سعی کرد آهسته صحبت کند‌.(آفرین زری خیلی توصیفات خوبه ولی یه حرکت دیگه هم بزن مثلاً بگو چطور نشسته چون وقتی خوشحال میشیم برای کاری تو طرز نشستن و بادی لنگوییجمون هم تاثیر داره و معلومه. می‌تونی بگی اومد لبه صندلی نشست و پایه‌های عقبی صندلی رو از زمین بلند کرد یا یه همچین چیزی.)
- می‌دونستم تو ما رو کمک می‌کنی! آره؛ تامس قبلاً زیاد درباره‌ی ریش‌سیاه صحبت می‌کرد. حالا کی بریم؟ پدرت چه امکاناتی رو... .
اورانوس نگاهش نمی‌کرد، هامان این‌گونه می‌اندیشید که اورانوس باز هم گیر مشکلات مربوط به اعتماد به نفس پایینش افتاده بود. هر چند که اورانوس دلیل دیگری داشت و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NERISSA

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • #5
عقب
بالا