متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متفرقه غم غربت و تنهاییی

  • نویسنده موضوع HAKIMEH.MZ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 422
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #11
آینه…

زن ها را خوب می فهمد که تمام غربت شان را

پشت رژ قرمز خط چشم نازک و لاک های رنگارنگ شان پنهان می کنند..
***
غربت تمام عالمه وقتی نباشی

این گریه ها خیلی کمه وقتی نباشی

شب گردی های من دوباره بی هدف شد

راه تموم قصه ها از این طرف شد
 
آخرین ویرایش
امضا : HAKIMEH.MZ

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #12
رویاهایت را ناتمام بگذار

باید برویم

وقتی رسیدیم

دوباره شعر بگو

از ابتدای رویا

وقتی رسیدیم

نگاه خیسـم را دوباره می بخشم

به گل ها

همین امروز …

دست های گرمت را پس می گیرم
 
امضا : HAKIMEH.MZ

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #13
در این تنهایى غربت..

شانى از تو پیدا نیست…

***
می دانم
حتی نگاهم نمی کنی
من تو را
در خیابانی تاریک
به غریبه ها سپردم
دست های گرمت را به دست سردشان دادم
همین امروز
می دانم …
به غربت خودم می خندم
که در این دیار
دل می بندم
به تو
 
آخرین ویرایش
امضا : HAKIMEH.MZ

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #14
باغ غربت نرم نرمک روبه زوال خزان می رود
چهره نسترن ها افسرده/شادی مریم ها به دروغ اغشته
رقص قاصدک ها به بازی امیخته
باغ ارغوانی به رخساره ای زرد گراییده
زمستان ارام و بی نجوا
قدم زنان باغ غربت را کویر می کند
لیک پلک های باغ
برای بیدار ماندن/برای ورق زدن تقویم بهار
خیلی سنگین است
 
امضا : HAKIMEH.MZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا