☆BARUN☆ کاربر انجمن سطح 13 ارسالیها 295 پسندها 6,844 امتیازها 21,773 مدالها 14 14/10/23 #21 نمیدونم خطرناکه یا نه مامانم میگ بچه ک بودم امپولی ک قرار بود ب داداشم بزنن رو خوردم:/ امضا : ☆BARUN☆
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,541 پسندها 20,333 امتیازها 48,373 مدالها 34 14/10/23 #22 با پسردایی های دوقلو رفتیم توسوراخ دیوار زنبور قرمز گاوی بود یکم قلقکشون دادیم.... اون زبور قرمزه نامردگوش پسردایی رو نیش زد قده گوش فیل شد یوری راه میرفت
با پسردایی های دوقلو رفتیم توسوراخ دیوار زنبور قرمز گاوی بود یکم قلقکشون دادیم.... اون زبور قرمزه نامردگوش پسردایی رو نیش زد قده گوش فیل شد یوری راه میرفت
Starboy رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 52 پسندها 234 امتیازها 1,023 مدالها 3 23/10/23 #23 مایع دستشویی رو از شیروونی هل دادم افتاد پایین پله ها و پاشید به همه جا امضا : Starboy
لیلا؛ پرسنل مدیریت مدیر آزمایشی سطح 14 ارسالیها 1,503 پسندها 4,241 امتیازها 21,173 مدالها 16 23/10/23 مدیر #24 مدالی که عموم با زحمت فراوان تو مسابقات کاراته گرفته بود رو از وسط شکستم انگار که قسم خورده باشم به هر چی دست بزنم یا بشکنه یا خراب بشه مثل ریش تراش بابام که بازش کردم ببینم توش چیه بعد نتونستم ببندم خراب شد آخرین ویرایش 23/10/23 امضا : لیلا؛
مدالی که عموم با زحمت فراوان تو مسابقات کاراته گرفته بود رو از وسط شکستم انگار که قسم خورده باشم به هر چی دست بزنم یا بشکنه یا خراب بشه مثل ریش تراش بابام که بازش کردم ببینم توش چیه بعد نتونستم ببندم خراب شد