☆BARUN☆ کاربر انجمن سطح 13 ارسالیها 295 پسندها 6,847 امتیازها 21,773 مدالها 14 سن 24 14/10/23 #21 نمیدونم خطرناکه یا نه مامانم میگ بچه ک بودم امپولی ک قرار بود ب داداشم بزنن رو خوردم:/ امضا : ☆BARUN☆
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,523 پسندها 20,057 امتیازها 48,373 مدالها 34 14/10/23 #22 با پسردایی های دوقلو رفتیم توسوراخ دیوار زنبور قرمز گاوی بود یکم قلقکشون دادیم.... اون زبور قرمزه نامردگوش پسردایی رو نیش زد قده گوش فیل شد یوری راه میرفت
با پسردایی های دوقلو رفتیم توسوراخ دیوار زنبور قرمز گاوی بود یکم قلقکشون دادیم.... اون زبور قرمزه نامردگوش پسردایی رو نیش زد قده گوش فیل شد یوری راه میرفت
Starboy رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 52 پسندها 234 امتیازها 1,023 مدالها 3 23/10/23 #23 مایع دستشویی رو از شیروونی هل دادم افتاد پایین پله ها و پاشید به همه جا امضا : Starboy
لیلا؛ پرسنل مدیریت مدیر آزمایشی سطح 13 ارسالیها 1,427 پسندها 4,038 امتیازها 20,173 مدالها 15 سن 22 23/10/23 مدیر #24 مدالی که عموم با زحمت فراوان تو مسابقات کاراته گرفته بود رو از وسط شکستم انگار که قسم خورده باشم به هر چی دست بزنم یا بشکنه یا خراب بشه مثل ریش تراش بابام که بازش کردم ببینم توش چیه بعد نتونستم ببندم خراب شد آخرین ویرایش 23/10/23 امضا : لیلا؛
مدالی که عموم با زحمت فراوان تو مسابقات کاراته گرفته بود رو از وسط شکستم انگار که قسم خورده باشم به هر چی دست بزنم یا بشکنه یا خراب بشه مثل ریش تراش بابام که بازش کردم ببینم توش چیه بعد نتونستم ببندم خراب شد