بغض دارد، لبالب سخن است
آسمان در بهار مثل من است
یک بغل داغ، یک بغل آتش
پشت این دکمههای پیرهن است
سینهام مثل آسمان خدا
کشور ابرهای بیوطن است
آخرین چهارشنبه سالَم
در دلم سوز آتشی کهن است
با جهان در ستیزهام، چه کسی
فاتح این نبرد تن به تن است؟
با جهان در ستیزهای شاعر!
و جهان گرم زیر و رو شدن است