متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

جنایی جسدی در کتاب خانه | آگاتا کریستی

  • نویسنده موضوع roro nei30
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 768
  • کاربران تگ شده هیچ

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,201
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #1
معرفی کتاب
رمان جسدی در کتابخانه نوشته آگاتا کریستی جلد سوم از مجموعه کارآگاهی خانم مارپل می باشد.

شخصیت های داستان:
شخصیت های داستان عبارتند از:

کلنل بانتری و همسرش دالی که صبح روزی را با خبر پیدا شدن جسدی در کتابخانه خانه شان بیدار می شوند. جسد متعلق به روبی کین، رقاصه معروف بود.

سرهنگ ملچت (رئیس پلیس)، سرهنگ کلیترینگ و بازرس اسلاک (افسر پلیس) مامور رسیدگی به این پرونده هستند.

شخصیتهای دیگری که در این ماجرا هستند مثل بیسیل بلیک و دوست دخترش که متهم به قتل هستند. ریمون استر مربی تنیس، جوزی ترنر رقاص حرفه ای و دخترخاله روبی کین، آقای جفرسون دوستِ قدیمی خانواده بانتری که قرار بود روبی کین را به فرزند خواندگی بپذیرد، آدلاید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Baharak

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,201
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #2
خلاصه داستان

زمان: قرن بیستم میلادی

مکان: انگلستان

کلنل “آرتور بانتری” به همراه همسرش “دالی” در عمارت “گوسینگتون هال” زندگی می کنند. یک روز صبح اول وقت، خدمتكارِ خانه خبر وجود یك جسد را در كتابخانه به كلنل و همسرش می‌دهد. آنها پس از رویت جسد، با بهترین كسی كه برای رسیدگی به مسئله قتل می‌شناسند، یعنی خانم “مارپل” تماس می‌گیرند. بعد از آن خانم مارپل به گوسینگتون هال می‌آید و به شیوه آرام و پیگیر خود ماجرا را دنبال می‌كند. اما مسئول تیم تحقیقاتی مردی است به نام بازرس “اسلاك” كه از قدیم از خانم مارپل خوشش نمی‌آید. در طول تحقیقات، آنها جنازه دیگری را كشف می‌كنند كه موضوع قتل قبلی را پیچیده می‌كند و …
 
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Baharak

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,201
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #3
بخشی از کتاب
دختره آخرین بار بیست دقیقه به یازده دیده شده است و طبق شواهد پزشکی قبل از نیمه شب فوت کرده است. “گوسینگتون” از اینجا حدود سی کیلومتر فاصله دارد. اتومبیلی که موتور قوی داشته باشد، نیم ساعته می تواند این فاصله را طی کند. ولی چرا یک نفر او را اینجا بکشد و جنازه‌اش را ببرد گوسینگتون یا این همه راه ببردش به گوسینگتون و آنجا خفه‌اش کند؟
 
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Baharak

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,201
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #4
خط سیر داستان:
کلنل “آرتور بانتری” و همسرش “دالی” که در عمارت “گوسینگتون هال” زندگی می کنند، صبح زود با صدای خدمتکار خانه شان که جسد آرایش کرده و زننده دختر جوانی را در کتابخانه یافته بیدار می شوند. دختر برای آنها ناشناس است و هیچیک از اهل خانه او را نمی شناسند.

طی بازپرسیها و شناساییِ دخترخاله مقتول بنام “جوزی ترنر”، جسد بنام “روبی کین” شناخته می شود، رقاصه یک هتل که آقای “جفرسونِ” ثروتمند (دوست قدیمی خانواده بانتری که طی حادثه هوایی همسر، دختر و پسرش را از دست داده و حالا با عروسش “آدلاید جفرسون” و دامادش “مارک گسکل” زندگی می کرد) به او علاقمند شده و قصد داشته او را به فرزندخواندگی قبول کند و ثروتی قابل توجه را به نامش کند. به لحاظ مالی، اتهامات متوجه عروس و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Baharak

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,201
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #5
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Baharak

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا