من تمام زندگی رو با ترس سپری کردم . ترس از چیزهایی که میتونستن اتفاق بیفتن ، هر روز ساعت ۳ صبح از خواب میپریدم ، از زمانی که متوجه شدم سرطان گرفتم شبا خیلی خوب میخوابم
من عاشق قاتلهای باهوشم ، عاشق اینکه دلشون میخواد گیر بیفتن واسه اینکه تحسین بشن . تشویق در پایان نمایش بی نظیرشون ، نقطهی ضعف همه نوابغ همینه ، دلشون تماشاچی میخواد !