یه شب دیگه خواب دیدم دارم راه میرم
که یه دفعه زیر پام خالی میشه
هچی دیگه همینطوری که می فتادم دهتم باز بود یه سوسک چندش
رفت توش یه جیغ زدن و افتادم پایین از تخت
یه شب دیگه خواب دیدم دارم راه میرم
که یه دفعه زیر پام خالی میشه
هچی دیگه همینطوری که می فتادم دهتم باز بود یه سوسک چندش
رفت توش یه جیغ زدن و افتادم پایین از تخت
من خودم یک زن رو دوبار در خواب دیدم.
یکی خونه تنها بودم و صدایی از توی حموم اومد وقتی در حموم رو باز کردم یک زنی سرش پایین بود فکر کردم مامانمه، صداش کردم که یک دفعه سرشو آورد بالا و فقط چشماشو دیدم بین موهایی که تو صورتش ریخته بود، خلاصه ترسیدم و از خواب بیدار شدم.
چند شب بعدش خواب دیدم عمم اومده خونمون و به من گفت برو برام چادر بیار تا نماز بخونم، منم رفتم تو اتاق و دیدم روی تخت زیر پتو یک نفر داره تکون میخوره، و میدونستم که همه توی پذیرایی هستن، گفتم کیه که پتو کنار رفت و همون زن با موهای سیاهی که تو صورتش ریخته شده بود یک جیغ گوش خراش کشید خیلی بد، منم از ترس فرار کردم که توی راهرو خوردم زمین توی عالم خواب شروع کردم به خوندن آیتالکرسی که یواش یواش تو هوا معلق شدم و بعد از خواب بیدار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
اتفاق وحشتناک اینکه داشتیم با دوستم سر کلاس راجب یکی از معلمامون چرت و پرت مینوشتیم بعد یه لحظه برگشتم سرمو بلند کردم معلمه بالای سرم بود و دید دقیقی هم روی برگه داشت
من که یه رمان جدید در مورد جنا خوندم،نمیدونم تو هم میزنم یا نه،ولی بعضی وقتا یه سایه میبینم،یا یه چیزی سریع از کنارم رد میشه،خداکنه توهم باشع
یکی نیست بگه خوب مرض داری وقتی میترسی باز میخونی؟شاید واقعا باید یه سر به تیمارستان بزنم
خدایی من از شب تا صبح کلی خواب ترسناک.میبینم ولی هیچ کدومشون همون سر صبحی که بیدار میشم یه کم بهشون فکر میکنم بعدم یادم میره... حالا بعد از چند وقت یه چیز ترسناک که تو واقعیت برام اتفاق می افته یادم میافته ععهعهعهعه اینو تو خواب دیدم.......
مثلا یه بار تو خواب دیدم دارم نزدیک یه کسی.میشم تو تاریکی بود برگشت دیدم یه موجود ترسناکه... حالا این یه بار تو باغ بودیم بچه ها گفتن فلانی اونطرف منتظرته برو ببین چی میگه رفتم .. وقتی صورتشو برگردوند همون چهره رو دیدم که تو خواب دیده بودم ( یه ماسک ترسناک گذاشته بود)