- ارسالیها
- 647
- پسندها
- 26,549
- امتیازها
- 44,673
- مدالها
- 20
- نویسنده موضوع
- #1
حسی که گفتم شاید
با کمی قدم زدن بگذرد،
مرا وسط خیابان به گریه انداخت...
- ناظم حکمت
با کمی قدم زدن بگذرد،
مرا وسط خیابان به گریه انداخت...
- ناظم حکمت
دلبستهی عطر هستم. این را کمتر کسی میداند چرا که عادت به صحبت کردن راجعبه احساساتم ندارم. وقتی کسی عطر زده باشد، ناخودآگاه به او نزدیک میشوم و با تمام وجود رایحهاش را به جان میخرم. از عطرهایی که اثری از خود به جا میگذارند نیز بیشتر خوشم میآید. خودم را در آغوش تو تصور میکنم. در حالیکه عطر بینظیرت را به مشام میکشم و م**س.ت از این حضور، لحظهام را فراموش کردهام. خوب است، در کنار تو زندگی واقعی را فراموش میکنم و لبخند دهانم را حسابی پر میکند. احساس بینظیری هم زیر پوستم در جریان میافتد که نمیدانم ذوق است، شوق است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.