متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار محبوبه بزم آرا | اشعار پارسی

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 280
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
با من بگو چگونه به پایان رسیده ام!
با من که در حوالی قلبت تپیده ام
تقویم من به نیمه رسید و هنوز هم
من نیم دیگر دل خود را ندیده ام
پاییز میوزد به درختان و من هنوز
از فصل خنده های تو سیبی نچیده ام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #2
آبی‌تر از نگاه تو پیدا نمی‌شود
دریا بدون چشم تو معنا نمی‌شود
تو آنقدر بزرگی و عاشق كه وصف تو
در شعر ناسروده من جا نمی‌شود
در انتظار تو. به كه باید پناه برد
وقتی كه پلك پنجره‌ها وا نمی‌شود
این آسمان شب‌زده این لحظه‌های تار
در غیبت حضور تو فردا نمی‌شود
بغضی كه راه حنجره‌ام را گرفته است
جز با حضور چشم تو دریا نمی‌شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا