- نویسنده موضوع
- #1
دیدی آخرشم رفت اون که میگفت تنهات نمیذارم
رفت از پیشم با اینکه میدونست خیلی دوسش دارم
غم چشمامو ندید و رفت و حالا منتظرش من هر شبو بیدارم
تنها موندم آخه هیچکسی رو به جز اون که نداشتم
نمیدونستم واسش فرقی نداشت که باشم یا نباشم
بی خبر رفت و واسم راهی نذاشت به جز اینکه بشینم و منتظرش باشم
(منتظرش باشم)
اون میرفت و نمیخواست پای حرفای دلم بشینه
نمیذاشتم که چشای خیسمو حتی یه لحظه ببینه
هیچ حرفی رو نتونستم که بهش بگم و همه حرفا موند توی این سینه
توی این دنیا یکی نیست که حال دل من رو بپرسه
تازه میفهمم که هرچی بد گفتن از این عشقا درسته
گریه میکردم پشت سرت تا نفهمی که قلب من از دوریت میخوره غصه
بغض تو گلوم سنگین شده از بس مونده تو سینم
توی آینه همش چشمای قشنگشو اینجا میبینم
دیگه هیچی نموند به جز...
رفت از پیشم با اینکه میدونست خیلی دوسش دارم
غم چشمامو ندید و رفت و حالا منتظرش من هر شبو بیدارم
تنها موندم آخه هیچکسی رو به جز اون که نداشتم
نمیدونستم واسش فرقی نداشت که باشم یا نباشم
بی خبر رفت و واسم راهی نذاشت به جز اینکه بشینم و منتظرش باشم
(منتظرش باشم)
اون میرفت و نمیخواست پای حرفای دلم بشینه
نمیذاشتم که چشای خیسمو حتی یه لحظه ببینه
هیچ حرفی رو نتونستم که بهش بگم و همه حرفا موند توی این سینه
توی این دنیا یکی نیست که حال دل من رو بپرسه
تازه میفهمم که هرچی بد گفتن از این عشقا درسته
گریه میکردم پشت سرت تا نفهمی که قلب من از دوریت میخوره غصه
بغض تو گلوم سنگین شده از بس مونده تو سینم
توی آینه همش چشمای قشنگشو اینجا میبینم
دیگه هیچی نموند به جز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.