متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

تفسیر شعر تفسیر غزل ۲۱۰ دیوان حافظ

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 349
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
بیت اول

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود​

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود​

دیشب گفتگوی مجلس ما درباره گیسوان تو بود و تا نیمه‌های شب از حلقه‌های به هم پیوسته زنجیر زلف تو سخن می‌گفتیم.
 
آخرین ویرایش

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #2
بیت دوم

دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود​

با آنکه دل از تیر مژگان تو در خون می‌تپید باز در آروزی دیدار ابروی کمانی تو بود و یا باز مشتاقانه در آرزوی تیر دیگری از کمانخانه ابروی تو بود.
 

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
بیت سوم

هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد
ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود​

باز هم رحمت به نسیم صبا که پیامی از تو برای ما آورد وگرنه ما با کس دیگری که از کوی تو آمده باشد برخورد نکردیم. عفالله جمله‌ای دعایی است یعنی خداوند او را مورد لطف و رحمت خویش قرار دهاد.
 

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #4
بیت چهارم

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود​

دنیا، از غوغا و غائله عشق ناآگاه بود. اشارت دلبرانه چشم جادوگر تو چنین شور و شری را در جهان به راه انداخت.
 

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #5
بیت پنجم

من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود​

من سرگردان هم روزی آسوده احوال و بی‌تشویش بودم، این چین و شکن زلف سیاه تو بود که دام راه و سبب گرفتاری من شد.
 
عقب
بالا