متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان سیاه برف | Nafise amirlatifi / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع YEKTA ONSORI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 206
  • کاربران تگ شده هیچ

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «سیاه برف» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • #2
این نقد براساس پست‌های ارائه شده است.
پارت سوم
مقدمه
خودمانیم اما، اگه عشق حوا عشق بود سیبِ قرمزِ چشمک‌زن نمی‌توانست اینگونه او را گول بزند! فرزندان آدم و حوا از مادر به ارث بردند که گاهی حواها گول می‌خورند و گاهی آدم‌ها. این بار آدم گول خورد و وای بر او اگر حوا را برای سیبی رها کند. آخر چه می‌ماند از زنِ آدم مثالی، که عشق سوزانش را مردِ حوا مثال، سرد کرده‌ است؟
مقدمه در تزریق احساسات به مخاطب نتوانسته آنگونه که باید عمل کند. همچنین حذف دو کلمات در جمله‌ آخر به آن لطمه‌ای نخواهد زد. مثال؛ آخر چه می‌ماند از زنِ آدم، که عشق سوزانش مردِ حوا را سرد کرده‌ است.
همچنین در پایان جمله با توجه به نوع آن جمله را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • #3
این نقد براساس پست‌های ارائه شده است.
پارت یازدهم
لبخندی زدم. با این‌که هنوزم کنار خانوادم (خانواده‌م) با لهجه رشتی حرف می‌زدم، اما هفت سال زندگی توی این شهر بقول فریبرز لحن آدمو عمل می‌کنه.
در دستشویی رو باز کردم. همیشه از حموم و دستشویی توهم دیگه بدم می‌اومد اما کی اهمیت میده؟ همین که منو السا تونستیم با حقوق نشریه یه چهاردیواری راحت‌تر واسه خودمون جور کنیم باید کلاه‌مونو بندازیم هوا. یادم نمیره این دوسال توی اتاق‌های شش تخته و چهارتخته چه عذابی کشیدم. نه خواب راحت داشتم نه آرامش، دائماً وسایلم دزدیده می‌شد.
برق اتاقو خاموش کردم. تنها روشنایی نوری بود که از حیاط می‌اومد. روی تختم درازکشیدم و برای کارن توی پیام نوشتم پس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Farzaneh.Rezvani

میم.ژوپیتر

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
246
پسندها
2,869
امتیازها
13,613
مدال‌ها
13
  • #4
پارت 21
- سختت نیست تا ترمینال بیای؟ یه اسنپ می‌گیرم میرم پانسیون دیگه.
با دست چپ موهاشو از صورتش بالا زد. چون تو مونولگ هستیم موهاش رو درسته
- ببینم موش کوچولوتو.
نگاهم به هورناز بود که زیر پتو خوابیده بود البته با گریه!
تکرار یک نوع فعل در یک جمله صحیح نیست جایگزین کنید. میشه بگید: نگاهم روی هورنازی که زیر پتو خزیده بود، چرخ می خورد. هورناز کجا خوابیده؟ روی زمین؟ روی تخت؟ پتو چه رنگیه؟ با ارامش خوابیده بچه یا نه؟
- خیلی گریه کرد. کاش یه راهی پیدا کنم بیاد پیشم. باید تا ماه بعد یه خونه جمع و جور کرایه کنم آخه نمی‌تونم ماه بعد باز بیام و بچه رو اینجا بذارم. الان دو ساله که داره با مامان و بابام بزرگ میشه، طفلک افسرده شده.
یکم بیشتر از احساسات مادرانه اش بگید. مثلا اینکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا