- نویسنده موضوع
- #1
نام رمان: خاتون چشم عسلی
ژانر: #طنز #عاشقانه
نویسنده: نارنجی
خلاصه
تصویرش در چشمانم رقصید، آیا او همان سوار بر اسب سفیدی بود که قرار بود هزار توی قلب خاتون را فتح کند؟ آیا این افتخار نصیبش میشد؟ به چشمهای سیاه لرزانش خیره شدم، رنگ از صورتش پریده بود و باد زلفهای مشکیاش را به این سو و آن سو میبرد. دهانش نیمه باز مانده بود و سکوت کرده بود، آیا جسارت سخن گفتن داشت؟
ارسالی در موضوع 'رمان خاتون چشم عسلی | نارنجی کاربر انجمن یک رمان' در حال تایپ - رمان خاتون چشم عسلی | نارنجی کاربر انجمن یک رمان
ژانر: #طنز #عاشقانه
نویسنده: نارنجی
خلاصه
تصویرش در چشمانم رقصید، آیا او همان سوار بر اسب سفیدی بود که قرار بود هزار توی قلب خاتون را فتح کند؟ آیا این افتخار نصیبش میشد؟ به چشمهای سیاه لرزانش خیره شدم، رنگ از صورتش پریده بود و باد زلفهای مشکیاش را به این سو و آن سو میبرد. دهانش نیمه باز مانده بود و سکوت کرده بود، آیا جسارت سخن گفتن داشت؟
ارسالی در موضوع 'رمان خاتون چشم عسلی | نارنجی کاربر انجمن یک رمان' در حال تایپ - رمان خاتون چشم عسلی | نارنجی کاربر انجمن یک رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر