گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سحاب مه‌آلود | فاطمه اسدیان کاربر انجمن یک رمان

[FATEMEH ASADYAN]

سلام سلام خوش قلم چطوری؟
اولاً که باید بگم قلمت از اون نوع قلم‌هایی هست که خیلی دوستش دارم و به دلم می‌شینه. طوری‌عه که آدم و ترغیب می‌کنه ادامش و بخونه و نمی‌تونه ولش کنه
دوماً شخصیت کیارش و دوست دارم؛ حس می‌کنم قراره کارهای باحالی بکنه... بعدم مگه هیرسا چند سالشه که اینجوری شد؟!
خلاصهه دیگه... منتظر پارت‌های بعدی رمانت هستم زیبا... موفق باشی♡

سلام به خواننده گل...سلامت باشی خودت خوب باشی
خیلی ممنون از انرژی که دادی
کیارش خیلی اقاست درود به شرفش تا اینجا
مگه مریض شدن به سنه؟ تجربه داشتیم طرف در سن ۱۵ سالگی سکته کرده بخاطر فشار عصبی
ممنون...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[[Sogol]]

شادان کیه این وسط
دایان چی شد کشتش
میثم موده دوستش دارم

 

[FATEMEH ASADYAN]

شادان کیه این وسط
دایان چی شد کشتش
میثم موده دوستش دارم

نمیگم بخون تا بفهمی
اینم نمیگم
خودمم دوست دارمشش

 

[[Sogol]]

مادر اسمش سنگینه
به هر زبونی که باشی و بگی مادر، یعنی کلی حرف زدی
قشنگ بود پارتت مرسی♡♡

 

[Otaku88]

متوجه ربط یه سال پیش و الان نمیشم اوکی یه سال گذشت و هیرسا ازدواج کرد ولی دایان چی میگه این وسط=/

 

[FATEMEH ASADYAN]

متوجه ربط یه سال پیش و الان نمیشم اوکی یه سال گذشت و هیرسا ازدواج کرد ولی دایان چی میگه این وسط=/

سلام
خب ماجرای داستان میره جلو که این موضوع مشخص بشه
مرسی که میخونید:)