متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان کوزان | حافظ وطن دوست / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع M.Fakher
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 470
  • کاربران تگ شده هیچ

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~
IMG_20210302_234904_390 (1).jpg

با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «کوزان» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقدان خود سوالاتتان را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : M.Fakher

Nafise amirlatifi

پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,058
پسندها
13,811
امتیازها
33,373
مدال‌ها
20
  • مدیر
  • #2
نویسنده‌ی عزیز توجه؛ لحن عامیانه‌ی ما معنای دشمنی و دعوا ندارد این منتقدِ معمولی فقط می‌خواهد با کلمات معمولی نقص‌هارا بازگو کند تا پیشرفتی داشته باشید. بماند که انتقاد مارا پذیرا شوید.
پارت۷
مادرم با گریه داد زد:
- کمال، جلوش رو بگیر، می‌خواد بره عمارت سردیوان. اون همه‌چی رو در مورد پدرش فهمیده.
کمال و سعید سعی کردن که جلوم رو بگیرن ولی نتونستن.(چطور سعی کردن؟ دوتایی ایستادن جلوی کوزان التماسش کردن که بمونه یا مثلا دستشو گرفتن؟ جای توضیح حالات خیلی خالیه مثلا الان کوزان عصبیه؟ خب چجوری شده گُر گرفته قلبش میسوزه، ببین دوست من برای اینکه از احساسات بگی گفتن یک کلمه کافی نیست بهتره که اون احساس رو با جونش به مخاطب منتقل کنی) با تمام زورم اونا رو هل دادم و به راهم ادامه دادم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nafise amirlatifi

Tavan

پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,191
پسندها
3,836
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
22
  • مدیر
  • #3
نویسنده‌ی عزیز توجه؛ لحن عامیانه‌ی ما معنای دشمنی و دعوا ندارد این منتقدِ معمولی فقط می‌خواهد با کلمات معمولی نقص‌هارا بازگو کند تا پیشرفتی داشته باشید. بماند که انتقاد مارا پذیرا شوید.
پارت۷
مادرم با گریه داد زد:
- کمال، جلوش رو بگیر، می‌خواد بره عمارت سردیوان. اون همه‌چی رو در مورد پدرش فهمیده.
کمال و سعید سعی کردن که جلوم رو بگیرن ولی نتونستن.(چطور سعی کردن؟ دوتایی ایستادن جلوی کوزان التماسش کردن که بمونه یا مثلا دستشو گرفتن؟ جای توضیح حالات خیلی خالیه مثلا الان کوزان عصبیه؟ خب چجوری شده گُر گرفته قلبش میسوزه، ببین دوست من برای اینکه از احساسات بگی گفتن یک کلمه کافی نیست بهتره که اون احساس رو با جونش به مخاطب منتقل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Nafise amirlatifi

پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,058
پسندها
13,811
امتیازها
33,373
مدال‌ها
20
  • مدیر
  • #4
فدات عزیز، نه بابا این چ حرفیه؛ تموم انتقادات تماما به جا و درستن. ارادت.
همانا پذیرفتن نقد یعنی طی کردن ده تا پله‌ی موفقیت به صورت یکجا، آفرین:thumbs-up:
 
امضا : Nafise amirlatifi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Tavan
عقب
بالا