- ارسالی‌ها
- 8
- پسندها
- 29
- امتیازها
- 33
- نویسنده موضوع
- #1
مجموعه: غیرممکن نیست
شاعر: غزاله غفارزاده، کاربر انجمن یک رمان
مقدمه:
در خلوتِ ممتدِ چشمانِ منِ تنها
تکرارِ فریادِ غمت، هرلحظه جاری بود
افسردگی؛ تنهایی و با دردها مردن
این‌ها همه تقصیرِ عشقِ زهرماری بود
در خواب‌هایم مهر و مهتابِ رخت دائم
در آسمانِ هرشبِ من، خودنمایی کرد
ول کرده‌ام دین و خدا را بعد از آن شب که
چشمانِ زیبای تو در قلبم خدایی کرد
این‌جا منم با خاطراتی از تو جامانده
یک مشت دلتنگی، کمی هم اضطراب و درد
بنشین! تماشا کن که این دنیا بدونِ تو
با قلبِ تنهای منِ خسته چه‌ها می‌کرد
از زندگی، بیزار و از مردن هراسان شد
آن عاشق تنها که از عشق تو دلگیر است
آن شاعر دلخون که بعد از مردن عشقت
از واژه‌ها و شعرهای خسته‌اش سیر است
می‌خندم اما از درونم اشک می‌ریزم
این است طرز عاشقی: ظاهر چو...
شاعر: غزاله غفارزاده، کاربر انجمن یک رمان
مقدمه:
در خلوتِ ممتدِ چشمانِ منِ تنها
تکرارِ فریادِ غمت، هرلحظه جاری بود
افسردگی؛ تنهایی و با دردها مردن
این‌ها همه تقصیرِ عشقِ زهرماری بود
در خواب‌هایم مهر و مهتابِ رخت دائم
در آسمانِ هرشبِ من، خودنمایی کرد
ول کرده‌ام دین و خدا را بعد از آن شب که
چشمانِ زیبای تو در قلبم خدایی کرد
این‌جا منم با خاطراتی از تو جامانده
یک مشت دلتنگی، کمی هم اضطراب و درد
بنشین! تماشا کن که این دنیا بدونِ تو
با قلبِ تنهای منِ خسته چه‌ها می‌کرد
از زندگی، بیزار و از مردن هراسان شد
آن عاشق تنها که از عشق تو دلگیر است
آن شاعر دلخون که بعد از مردن عشقت
از واژه‌ها و شعرهای خسته‌اش سیر است
می‌خندم اما از درونم اشک می‌ریزم
این است طرز عاشقی: ظاهر چو...
آخرین ویرایش توسط مدیر
