متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار چالش اولین شعر

  • نویسنده موضوع FATEMEH ASADYAN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 775
  • کاربران تگ شده هیچ

matieh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
147
پسندها
472
امتیازها
2,933
مدال‌ها
9
سن
19
  • #11
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور
نه از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : matieh

FATEMEH ASADYAN

مدیر بازنشسته
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,216
پسندها
26,167
امتیازها
51,373
مدال‌ها
45
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #12
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن

به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن

ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن

«حافظ»
 

mobina84

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,382
امتیازها
42,073
مدال‌ها
19
سن
18
  • #13
از تو بگذشتم وبگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب، سرنگران
ما گذشتیمُ گذشت آنچه تو با ما کردی...
تو بمان و دگران!
وای بحال دگران(:
 
امضا : mobina84

مارینا آروین

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
444
پسندها
1,940
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
  • #14
ترسم که تو هم یار وفادار نباشی

عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی

من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم

تو از دل من هیچ خبردار نباشی
 
امضا : مارینا آروین

Fateme Alinejad

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
127
امتیازها
578
مدال‌ها
1
  • #15
الا یا ایها ساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
 

(پرواز)

نو ورود
سطح
5
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
569
امتیازها
2,590
مدال‌ها
4
  • #16
گر مهر نورزد چه کند جان در تن
ور عشق نباشد به چه کار آید دل
:458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
 

فاطمه._.میم

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
38
پسندها
405
امتیازها
2,678
مدال‌ها
4
  • #17
به سراغ من اگر می‌آیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
#سهراب_سپهری
 
امضا : فاطمه._.میم

Tanin.saei

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
50
امتیازها
128
مدال‌ها
1
  • #18
وای از آن روز
تو عاشق شوی و
من معشوق...
پدری از تو در آرم
که خدا می‌داند :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : Tanin.saei

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • #19
از روی کینه نیست

اگر خنجر به سینه ات می‌زنند!

این مردمان تنها به شرط چاقو دل می برند

شاعر: یاری
 
امضا : هدیه امیری

Dark night

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,738
پسندها
19,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
28
  • #20
صبح بی تو رنگ بعدازظهر یک ادینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد

بی تو میگویند تعطیل است کار عشق بازی
عشق اما کی خبر از شنبه و ادینه دارد

جغد بر ویرانه میخواند به انکار تو اما
خاک این ویرانه‌ها بویی از آن گنجینه دارد

خواستم از رنجش دوری بگویم یادم امد
عشق با ازار خوشاوندی دیرینه دارد

درهوای عاشقان پر میکشد با بی‌قراری
ان کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد

ناگهان قفل بزرگ تیرگی را میگشاید
انکه در دستش کلید شهر پر ایینه دارد

قیصر امین پور
 
امضا : Dark night

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا