یک ناظم داشتیم همیشه در حال حرف زدن با گوشی بود، بله با شوهرش حرف می زد بعد چه سوتی های می داد که نگو و نپرس!
کلا حرف هاش رو نمی تونم بگم یعنی اینجا مجاز نیست
خلاصه شوهر جانشان یک کچل شویید به سر بود.
یک معلمم داشتیم کلاس چهارم وسط سال ول کرد رفت، همش میگفت گرفتاره و فلان و میگفتن مریضه دو تا معلم جای خودش فرستاد که از قضا دوستش بودن
آخر سر مشخص شد باردار بودن و فقط به بچه ها دروغ میگفتن
خودش سرکلاس یک بارم با گوشی که حرف میزد سوتی داد...