توی تالار عروسی بودیم. همونطور که داشتم از در تالار میرفتم بیرون داشتم با خواهرم هم صحبت میکردم. بعد همینطور که روم سمت اون بود یهو به جای خارج شدن از در رفتم توی دیوار. جلوی یه ملت ضایع شدم.
توی تالار عروسی بودیم. همونطور که داشتم از در تالار میرفتم بیرون داشتم با خواهرم هم صحبت میکردم. بعد همینطور که روم سمت اون بود یهو به جای خارج شدن از در رفتم توی دیوار. جلوی یه ملت ضایع شدم.
من با داداشم شوخی دارم هروقت در میزنه بهش میگم کیستی؟
از چه قبیلهای هستی؟
اونم میگه
.......
از قبلیهی مکین تاش
یه بار خونهی عمه جونم بودیم بعد من رفتم در حیاط رو باز کنم. فکر کردم داداشمه
بلند گفتم کیستی؟ از چه قبیلهای هستی؟
بعد یه آقاههای گفت داوودم
خلاصه رفتم درو وا کردم و مردم از خجالت
داشتم پیامای قبلیمه رو با یکی میخوندم بعد ویس فرستاد همون لحظه سین شد:/
این هیچی دیدم یه ویسه ۵۹ دقیقه بعد اصلا صدا نداشت گفتم این موزیک یا ویسی که فرستادی صدا نداره گفت ویس نفرستادم دستم خورده:/