؛ Istp :
تا صبح بیدار بوده. با قهوه زنده مونده یکم روزای قبل امتحان بیخیال بوده ولی شب قبل امتحان یه سری قسمت هایی که فکر میکرده مهمه رو خونده، گاهی معجزه میشه و سوالا همونی میاد که خونده.
اون Istp ازت کادوهای گرون قیمت نمیخواد.
اون فقط ازت میخواد مثل بقیه سریع قضاوتش نکنی، اگر اتفاقی افتاد بهش بگی تا باهم حلش کنید و به اندازه خودش برای رابطه تلاش کنی.
؛ Istp : گذشته اصلا اهمیتی نداره.
اتفاقات بدی که توی گذشته برام افتاده و رفتار هایی که آدما باهام داشتن رو مو به مو یادمه اما دوست ندارم درباره اش یذره هم حرف بزنم. اونارو تجربه میدونم و خوشحالم که همچین آدم قوی ایی ازم ساختن.
چرا Istp شروع نمیکنه کاراش رو انجام بده؟
یه وقتایی هدفش مبهم میشه. اینجوریه که چرا؟ برای کی؟ تهش که چی بشه؟ و این سوالات باعث میشن کاراش رو عقب بندازه تا زمانی که جواب بگیره.