چرا بیخوابی زده به سرت Entp جونم ؟
خسته ام ، و دلم میخواد برای یه لحظه هم که شده یه نفر خود واقعیم رو ببینه ، البته میدونم سخته کسی با آدمایی که از پس خودشون میخوان بر بیان جور نمیشه و همه چیز دقیقا جوری به نظر میاد که درسته.
چون تو یه Entp هستی دلیل نمیشه
دهنتو باز کنی و هرچی به اون مغز پوکت
رسید و به دوستات بگی ، جراحاتی که ممکنه
با زبونت به کسی بزنی یه روزی یقه ی خودتو میگیره و اون روز خودتم نمیشناسی .
تو رگ های Entp ها به جای خون
کلی اراجیفِ صد من یه غاز هست از آهنگِ لبه کارون چه گل بارون گرفته تا این نجوای درونیشون که هی بهشون میگه " تو خدایی تو خدایی " در حالیکه خوب میدونن در واقعیت کسی آدمم حسابشون نمیکنه .