INFJ حامی | INFJ

[eva~]

Infj ;

گویی در ذهنم آشوب است، آشوبی که مانع از خوابیدن میشود، فکر های بیهوده و مزخرف یکی بعد از دیگری به سراغم می آیند و باعث می‌شوند خواب به چشم های نیاید. نمی‌دانم چرا همیشه باید ذهنی درگیر را هندل کنم و مدام به چیز های نباید، فکر کنم
دلم می‌خواهد یک شب بدون فکر با خیالی راحت بخوابم و تا خودِ صبح بیداری نکشم فقط چون " چرا ؟ " وجود دارد.

 

[eva~]

به عنوان یه پاترهد ؛ به حضور یه حامی مثل دامبلدور یه infj اصیل و خونسرد که بهم اعتماد داشته باشه تو تمام موقعیت های حساس زندگی نیاز دارم ‌‌.

 

[eva~]

Infj ;
ساکت ترین و محبوب ترینِ
همه دوست دارن باهاش حرف بزنن و ازش مشورت بگیرن! اما گاهی دلش میخواد داد بزنه و بگه خیلی چیزا هست که خودش نیاز داره و نمیتونه بگه ولی بکشیش هم محاله ، چنین چیزی نمیگه .

 

[eva~]

کلمات آخر معروف یه Infj: نه نه نه تو من رو نمیکشی تو نمیخوای یه قاتل با- (کشتش).

 

[eva~]

∘⁠˚⁠˳⁠°⁩من یه Infj رو میشناختم که
خیلی به خودش سخت می‌گرفت ته دلش از خودش متنفر بود ، ولی همه خیلی دوسش داشتن ، ساعت ها میتونست به بقیه گوش بده ولی ته تهش بهش سخت میگرفتن که بیشتر دیده شن و توقع توجه بیشتر داشتن ازش ، این چرخه اونقدر تکرار شد که Infj ماجرای ما یه روز همه رو رها کرد تا فقط خودش رو بیشتر دوست داشته باشه با اینکه بازم تو خلوتش بابت همه چیز خودش رو مقصر میدونست .

 

[eva~]

. میخوایی بدونی چرا یه Infj ای؟
پیش بقیه خیلی خجالتی و آروم به نظر میایی ، پیش دوستات شیطون تر و پرحرف تر میشی اما هیچ کس واقعا نمیدونه چه فکری از سرت داری میگذرونی.

 

[eva~]

⌗ روز اول مدرسه، Infj‌ توی حیاط وقتی دوست intjش رو میبینه سمتش میره و تا موقعی که زنگ بخوره باهم یه بحث فلسفی راه میندازن.

 

[eva~]

Infj;
مظلومانه کنار جسد میشینه و با خودش تمام زندگیِ احتمالی که این شخص می‌تونسته داشته باشه رو با مشکل‌هایی که توی فیلم‌های ترکی هم قفله تصور می کنه و براش غصه می‌خوره.

 

[eva~]

وقتی یه INFJ از کسی خوشش بیاد ، سعی میکنه نامحسوس نقاشیه طرفو بکشه یا یه شعر براش بنویسه.

 

[eva~]

هیچ آدمی کامل نیست اما Infj ایی که به بقیه کمک میکنه تا بتونن خودشون رو بیشتر دوست داشته باشن >