وقتی یه isfj شبو تا دیر وقت بیدار مونده بدون که : یاد یه خاطره خجالت آور تو مدرسه افتاده و داره بابتش خودخوری میکنه و هر چند لحظه ای یه بار تو ذهنش برای خودش شاخ و شونه میکشه که دیگه هیچوقت هیچوقت نباید اون افتضاح رو به بار بیاره.
به این نتیجه میرسه که باید قوانین و چهارچوب های اجتماعی که برای خودش در نظر داره رو هیچوقت زیر پا نزاره، در حالی که یادش میاد گاهی ناخودآگاه این کارو کرده و بیشتر برای چیزهایی که ممکنه در اینده پیش بیاد و بازهم خجالت زدهش کنه مضطرب میشه و خواب از چشمهاش پر میکشه.