نقد همراه نقد همراه رمان جادوگران تئودور | آل۱۱ / توسط شورای نقد

[YEKTA ONSORI]

~بسم رب النور~

با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «جادوگران تئودور» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[AROHI]

«به نام خدا»
نقد همراه رمان جادوگران تئودور
منتقد: bitw
نقد پارت‌های ٧، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱

#6

به خاطر فشاری که به بازوم وارد شد، پرنده مهلت یافت تا خودش رو از اسارت بازوانم رها کنه. (اینجا بهتر است درد ناشی از فشرده شدن بازویش را توصیف کنید.) نگاهم گیج به سمت شخصی که بازوم رو کشیده بود، کشیده شد. نگاهی جدی، و میشد گفت عصبی‌ای داشت، انگار داشت با من حرف می‌زد. تمام تمرکزم رو روی کلماتی که از دهانش خارج می‌شد، جمع کردم تا بفهمم چی میگه. انگلیسی صحبت می‌کرد. (چهره و ظاهر آن شخص چگونه است؟ از اینجا اندک‌اندک به توصیف ظاهرش بپردازید؛ برای‌ مثال اگر آن موجود...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Narges Movahedi]

به نام یزدان
پارت 17
سرمه افزود: (بهتر وقتی داری از دیالوگ استفاده می‌کنی، یکمی از لحن گوینده هم بگی و حالاتش رو توصیف کنی.)
- وقتی به اون میز رسیدیم فقط قراره از فامیلیت استفاده کنی. اگر جواب نداد.... (وقتی سه نقطه استفاده میکنی اول یه فاصله بذار و بعد نقطه رو قرار بده اینطوری: ... .)
حرفش رو ادامه نداد که باعث شد چشم‌هام رو از اون موجود با هاله سبز رنگ داخل دستش بگیرم (اینجا یکمی خوندن جمله سخت شد. می‌تونی بگی: چشم‌هام رو از اون موجود که هاله سبز رنگ رو در دستش داشت بگیرم) و به سرمه بدوزم. نگاهش رنگ تاسف و ناامیدی گرفته بود؛ فهمیدم منظورش چیه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[goldenrose]

به نام خدا
نقد همراه رمان جادوگران تئودور
پارتهای 26 الی30
نویسنده: @

آل۱۱​

#پارت 26
به سمت شکیلا که منتظر وایستاده بود تا کارم تموم شه، رفتم. شکیلا نگاهی بهم کرد و گفت: (لطفا لحن گوینده رو توصیف کنید. همینطور می‌تونید بگین که چطوری شکیلا به آندیا نگاه کرد. مثلانگاهی که افسوس رو میشه درش دید و... همینطور می تونید این‌جا دوباره به رنگ چشم‌های شکیلا که عسلی بودن اشاره کنید. چون قبل از این یه بار تو پارت 9 و یه بار تو پارت 11...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[آل۱۱]

سلام و ممنونم از همتون که کامل و دقیق ایراداتم رو گفتید و نشون دادید خیلی جا برای یاد گیری دارم و از این بابت خیلی خیلی ممنونم
همین نقداتون کافی بود تا متوجه نقص عمیق رمانم تو بخش های القای احساس و بقیه موارد بشم و سعی کنم درستش کنم
دارم دوباره رمان رو بازنویسی میکنم و امیدوارم این بار دیگه کمتر ایراد داشته باشم

ممنونم از همتون

 

[goldenrose]

سلام و ممنونم از همتون که کامل و دقیق ایراداتم رو گفتید و نشون دادید خیلی جا برای یاد گیری دارم و از این بابت خیلی خیلی ممنونم
همین نقداتون کافی بود تا متوجه نقص عمیق رمانم تو بخش های القای احساس و بقیه موارد بشم و سعی کنم درستش کنم
دارم دوباره رمان رو بازنویسی میکنم و امیدوارم این بار دیگه کمتر ایراد داشته باشم

ممنونم از همتون

اگه جایی سوالی داشتی یا مبهم بود میتونی بپرسی. خوشحال میشیم بتونیم کمکی کنیم
موفق باشی ^__^

 

[آل۱۱]

سلام من رمان رو همون‌طور که از پارت ۷ نقد کرده بودید، شروع به بازنویسی کردم و الان تو پارت ۱۶ هستم. تمام سعیم رو کردم تا بتونم ایراداتم رو بر طرف کنم. خیلی ممنون میشم دوباره نقدش کنید
و البته تا پایان نقد پارت ۱۶ صبر می‌کنم و بعد از برطرف کردن ایراداتم دوباره ادامه‌اش میدم و از اون به بعد منم ازتون انتظار دارم هر پارتی که میزارم رو نقد کنید تا من اصلاح کنم و بعد برم سراغ پارت بعدی
بابت زحمات بی حد و اندازتون ممنون
بی‌صبرانه منتظر نقد و ایراداتم هستم تا بشنوم و برطرفش کنم.
ممنونم از منتقدای عزیزم

 

[آل۱۱]

البته اینم بگم سیر رمان رو عوض کردم؛ چون حس کردم زیادی مصنوعی و یهویی آندیا با محیط سازگار شد و همه چی الکی الکی پیش رفت.
یکم فضا رو می‌خوام جدی‌تر و منطقی‌تر پیش ببرم

 

[آل۱۱]

خیلی طول میکشه نقدای تازه بیان؟

 

[آل۱۱]