• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 22/2/23 #61 من میخوام درس بخونم ولی مغزم دستور میده بخواب. مهم نیست چقدر خوابیدی، بازم بدنت به خواب نیاز داره.
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 22/2/23 #62 بهمون میگفتن هر لقمه غذا رو باید 32 بار بجوی تا خوب غذات هضم بشه! یه روز من نشستم امتحان کردم؛ هنوز داشتم نهار میخوردم! دیدم شامو آوردن.
بهمون میگفتن هر لقمه غذا رو باید 32 بار بجوی تا خوب غذات هضم بشه! یه روز من نشستم امتحان کردم؛ هنوز داشتم نهار میخوردم! دیدم شامو آوردن.
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #63
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #64
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #65 وقتی گوشیت دست باباته
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #66 وقتی سرت میخوره به در باز کابینت
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #67 شب امتحان شبکه ۴هم جذاب میشه.
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #68
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #69
• MOON • سرپرست بازنشسته بخش درسی مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 11/1/23 ارسالیها 4,084 پسندها 9,534 امتیازها 41,473 مدالها 25 سطح 19 23/2/23 #70 حیف نون 10 تومن می ندازه تو صندوق صداقات هنوز دوقدم رد نشده بوده يك ماشين ميزنه بهش درب و داغونش می كنه همون وقت يك بابای ديگه اي داشته يك پولی می نداخته تو همون صندوق حیف نون با حال زار پا مي شه داد می زنه : آقا پولتو اونتو ننداز اون صندوقش خرابه!
حیف نون 10 تومن می ندازه تو صندوق صداقات هنوز دوقدم رد نشده بوده يك ماشين ميزنه بهش درب و داغونش می كنه همون وقت يك بابای ديگه اي داشته يك پولی می نداخته تو همون صندوق حیف نون با حال زار پا مي شه داد می زنه : آقا پولتو اونتو ننداز اون صندوقش خرابه!