کارلو جیوفری یا جیوفره (به ایتالیایی: Carlo Giuffrè) متولد ۳ دسامبر ۱۹۲۸ برابر با ۱۲ آذر ۱۳۰۷ در ناپل ایتالیا، بازیگر ایتالیایی بود که خیلی ها او را با ایفای نقش پدر ژپتو در فیلم پینوکیو در سال ۲۰۰۲ شناختند. اما کارلو جیوفری به جز ایفای نقش پدر ژپتو بازی های درخشان دیگری داشت که از جمله آنها بازی در عشق اول بود. کارلو جیوفری در روز ۱ نوامبر سال ۲۰۱۸ ، در سن ۸۹ سال در شهر رم ایتالیا در گذشت. اولین عشق (به انگلیسی: First Love) فیلمی محصول سال ۱۹۵۹ و به کارگردانی ماریو کامرینی بود که کارلو جیوفری در سن ۳۱ سالگی در آن بازی کرده بود.
پدر ژپتو نام یک شخصیت داستانی است که در رُمان “ماجراهای پینوکیو” حضور دارد. رُمان ماجراهای پینوکیو، رمانی تخیلی است که توسط کارلو کُلُودی، نویسنده ایتالیایی نوشته شده است. داستان از آنجا آغاز میشود که ژپتو فرزندی ندارد و با یک گربه و یک دارکوب در نجاری اش زندگی می کند و از راه نجاری امرا معاش می کند تا اینکه یک روز یک پسرک چوبی می سازد و اسم او را پینوکیو (به ایتالیایی: Pinocchio) می گذارد.پدر ژپتو که فرزندی ندارد، بعد از ساختن پینوکیو به او دل می بندد و به او مانند یک فرزند واقعی عشق می ورزد و دوستش می دارد تا اینکه روزی یک فرشته ی مهربان متوجه آرزوی قلبی پدر ژپتو می شود و به همین دلیل به عروسک چوبی پدر ژپتو جان می بخشد. پینوکیو بعد از جان گرفتن ماجراهای زیادی به وجود می آورد و خودش آرزو دارد تبدیل به پسر بچه ای واقعی شود و صفت بارز و منفی او دروغ گویی است و هر بار دروغی می گوید دماغش دراز می شود! …
پدر ژپتو کیست؟
مدتی میگذرد، پدر ژپتو پینوکیو را مانند تمام کودکان به مدرسه میفرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوش قلبی گول روباه مکار و گربه نره را میخورد و به تماشای نمایش خیمه شب بازی میرود. در آنجا روباه مکار او را به صاحب خیمه شب بازی میفروشد. پینوکیو با جوجه اردک همراهش جینا به ناچار در آنجا می ماند و به همراه آنها از شهری به شهر دیگر میرود و ستارهٔ نمایش خیمه شب بازی میشود. تا اینکه تصمیم به بازگشت به خانه را میگیرد و در راه باز فریب روباه مکار را میخورد و سکه هایی را که از صاحب خیمه شب بازی گرفته بود از دست میدهد و در جنگل با پری مهربان آشنا میشود. پری که از پدر ژپتو اجازه گرفته بود مدتی از پینوکیو مراقبت میکند و به او درس حساب میدهد…
یک بار به دلیل بازی گوشی به شهر احمق ها رفته و پشیمان بر میگردد. هنگام برگشت به خانه باز به دام روباه مکار و گربه نره می افتد، و ماجراهای بسیاری رخ میدهد و با اینکه بارها گول آنها را میخورد ولی باز هر بار با سادگی و خوش قلبی با آنها دوست میشود تا اینکه سرانجام برای یافتن پدر ژپتو به دریا میرود و او را در شکم نهنگ پیدا میکند و پس از نجات یافتن و پایان یافتن سفرها در آخر توسط پری مهربان به انسان تبدیل میشود.
منبع:موج باز

پدر ژپتو نام یک شخصیت داستانی است که در رُمان “ماجراهای پینوکیو” حضور دارد. رُمان ماجراهای پینوکیو، رمانی تخیلی است که توسط کارلو کُلُودی، نویسنده ایتالیایی نوشته شده است. داستان از آنجا آغاز میشود که ژپتو فرزندی ندارد و با یک گربه و یک دارکوب در نجاری اش زندگی می کند و از راه نجاری امرا معاش می کند تا اینکه یک روز یک پسرک چوبی می سازد و اسم او را پینوکیو (به ایتالیایی: Pinocchio) می گذارد.پدر ژپتو که فرزندی ندارد، بعد از ساختن پینوکیو به او دل می بندد و به او مانند یک فرزند واقعی عشق می ورزد و دوستش می دارد تا اینکه روزی یک فرشته ی مهربان متوجه آرزوی قلبی پدر ژپتو می شود و به همین دلیل به عروسک چوبی پدر ژپتو جان می بخشد. پینوکیو بعد از جان گرفتن ماجراهای زیادی به وجود می آورد و خودش آرزو دارد تبدیل به پسر بچه ای واقعی شود و صفت بارز و منفی او دروغ گویی است و هر بار دروغی می گوید دماغش دراز می شود! …

پدر ژپتو کیست؟
مدتی میگذرد، پدر ژپتو پینوکیو را مانند تمام کودکان به مدرسه میفرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوش قلبی گول روباه مکار و گربه نره را میخورد و به تماشای نمایش خیمه شب بازی میرود. در آنجا روباه مکار او را به صاحب خیمه شب بازی میفروشد. پینوکیو با جوجه اردک همراهش جینا به ناچار در آنجا می ماند و به همراه آنها از شهری به شهر دیگر میرود و ستارهٔ نمایش خیمه شب بازی میشود. تا اینکه تصمیم به بازگشت به خانه را میگیرد و در راه باز فریب روباه مکار را میخورد و سکه هایی را که از صاحب خیمه شب بازی گرفته بود از دست میدهد و در جنگل با پری مهربان آشنا میشود. پری که از پدر ژپتو اجازه گرفته بود مدتی از پینوکیو مراقبت میکند و به او درس حساب میدهد…
یک بار به دلیل بازی گوشی به شهر احمق ها رفته و پشیمان بر میگردد. هنگام برگشت به خانه باز به دام روباه مکار و گربه نره می افتد، و ماجراهای بسیاری رخ میدهد و با اینکه بارها گول آنها را میخورد ولی باز هر بار با سادگی و خوش قلبی با آنها دوست میشود تا اینکه سرانجام برای یافتن پدر ژپتو به دریا میرود و او را در شکم نهنگ پیدا میکند و پس از نجات یافتن و پایان یافتن سفرها در آخر توسط پری مهربان به انسان تبدیل میشود.
منبع:موج باز