متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متن آهنگ متن آهنگ نفس | حبیب

  • نویسنده موضوع MAHSHID SHAKIBAEI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 5,376
  • کاربران تگ شده هیچ

MAHSHID SHAKIBAEI

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,412
پسندها
27,179
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن؛ در این حصار جادوییه روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون! به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه؛ لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن؛ در این حصار جادوییه روزگار بشکن
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه؛ تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن
زبرون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا؛ تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی؛ تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن؛ به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن؛ در این حصار جادوییه روزگار بشکن

منبع: موزیکفا
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا