متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان فرزندان هیچکس | *Adonis* / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع YEKTA ONSORI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 169
  • کاربران تگ شده هیچ

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg



با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «فرزندان هیچ‌کس» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *Adonis*

فرزانه رضانیا

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
119
پسندها
773
امتیازها
3,803
مدال‌ها
7
  • #2
5
نفس زنان نبود(نبود؟ متوجه منظورت اینجا نشدم طبق جملات بعدت)(بهتر بود این جمله رو این‌طور می‌نوشتی: هنوز دچار نفس‌تنگی نشده بود.)، انگار که این‌حجم از هیجان عادتش باشد. طوری توی چهارچوب قرار گرفت که بیمار اگر سکته نمی‌کرد جای سوال داشت. هم دکتر فاضل هم بیمارش را خدا نجات داد. با چشمان گرد نگاهش می‌کردند. صدای بلندی هم پشت سرش آمد.
- آقای دکتر.
منشی بود که با این مرد، در چهارچوب سفید قرار گرفته بود(اینجا بود رو حذف کن فعل گرفت جمله رو کامل می‌کنه. همیشه به این توجه داشته باش که تکرار فعل گاها زیبایی جمله رو کم می‌کنه.)؛ برای مانع شدن، از روی انجام وظیفه.(؛ اینجا کاربردی ندارده)یا(می‌تونی جمله رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : فرزانه رضانیا

MAEIN

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,832
پسندها
4,810
امتیازها
27,173
مدال‌ها
16
سن
22
  • مدیر
  • #3
پست ۱۱

سمیرا با کراهت رو برگرداند، صورت تپلش به زور جای دیگری را نگاه کرد تا آن بچه برود.
دقت کنید که برای باورپذیری توصیفات‌تان بهتر است موقعیت را به‌صورت صحیح بیان کنید. به‌طور حتم صورت جایی را نگاه نمی‌کند و این چشم است که می‌بیند.
صحیح: صورت تپلش را چرخاند و چشم‌هایش به‌زور جای دیگری را نگاه کرد تا آن بچه برود.

آدم وقتی می‌خواهد به یکی از عزیزانش نه بگوید سختش است و سر می‌چرخاند. اما این بچه حتی عزیزش هم نیست، سر چرخاندش چرخاندنش هم از روی شرمندگی نیست، کراهت است، بی‌حوصلگی‌ست، با اخمی میان ابروهای قهوه‌ایش قهوه‌ای‌اش. کودکان کار خوب می‌دانند سر تکان دادن هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *Adonis*
عقب
بالا