نقد و بررسی نقد و بررسی رمان شوق شفق، آه آسمان| فاطمه حمید/کاربر انجمن یک رمان

فاطمه حمید*۱ · 18/6/23

نام رمان:شوق شفق، آه آسمان
نام نویسنده:فاطمه حمید
ژانر رمان: #تاریخی #عاشقانه #درام #تراژدی

خلاصه:
سرنوشت همچون یک کلاف، پیچیده و درهم گره خورده است. هیچ داستانی آغاز و پایان مشخصی ندارد. چه پادشاه پشت پرده باشی و چه دلقکی تاج بر سر، چه شاگرد آهنگر باشی و چه پسر فرمانده‌ای بزرگ، باید بدانی که برای رسیدن به آرامش باید از طوفان‌ها عبور کرد. امّا پس از هر شب سیاه، روز سپید فرا می‌رسد؟ آیا با خاک کردن هر دانه‌ی عشقی، گیاهی از زیر خاک جوانه می‌زند؟

در حال تایپ | رمان شوق شفق، آه آسمان | فاطمه حمید کاربر انجمن یک رمان

کد: 5232 ناظر:@miss_marynovel خلاصه: سرنوشت همچون یک کلاف، پیچیده و درهم گره خورده است. هیچ داستانی آغاز و پایان مشخصی ندارد. چه پادشاه پشت پرده باشی و چه دلقکی تاج بر سر، چه شاگرد آهنگر باشی و چه پسر فرمانده‌ای بزرگ، باید بدانی که برای رسیدن به آرامش باید از طوفان‌ها عبور کرد. امّا پس از هر...

forum.1roman.ir

Nafise amirlatifi · 18/6/23

~بسم رب النور~

با عرض سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز
ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه‌مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم!
ورود شما به دنیای نقد به معنای این است که شما خواستار پیشرفت هستید. به یاد داشته باشید که نقد با توانایی بیان نکات مثبت و منفی در اثرتان، شما را برای بی‌نقص شدن آماده می‌سازد.

کاربر گرامی؛ لطفا قبل از نوشتن نقد در تاپیک، قوانین زیر را مطالعه نمایید:
- نقد یعنی ساختن، نه تخریب کردن! بنابراین در هنگام نوشتن...

فرزان · 18/6/23

چراغ اول رو من رو شن میکنم.
:610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:

هنوز به جاهای خوبش نرسیدیم یا باز میخوای دل و روده روی زمین بپاشی؟ :610591-c11e122cb97c209cf958c2571c5cd6ee:

ازاینکه با خواننده ها وسط روایت داستان حرف میزنی خوشم میاد حس این رو میده که خوابیدیم تو تخت پای قصه گویی مامان بزرگمون :day-dreaming:

فاطمه حمید*۱ · 18/6/23

فرزان گفت
چراغ اول رو من رو شن میکنم.

هنوز به جاهای خوبش نرسیدیم یا باز میخوای دل و روده روی زمین بپاشی؟
ازاینکه با خواننده ها وسط روایت داستان حرف میزنی خوشم میاد حس این رو میده که خوابیدیم تو تخت پای قصه گویی مامان بزرگمون

داریم به جاهای خوبش نزدیک میشیم.

ولی خدایی این یکی خیلی خون و خونریزی داشت.

بَهار · 19/6/23

چراغ دومم من روشن کنم :973:

(پیام حاوی اسپویل)
مرسی که مینویسی و میزاری ماهم از استعدادت بهره ببریم.
من شخصا به عنوان کسی که بیشتر از ۴ یا ۵ سال باهات رفیقم بهت افتخار میکنم...
و خوشحالم که هستی
راستش همینطور که قبلا هم گفتم من نمیتونم نظر تخصصی راجبه داستان بدم...
فعلا شخصیت مورد علاقم مازی جونه
واقعا انتظار نداشتم مهر آفرين بمیره...بیچاره مازی جونم... تنها کسی که داشت و از دست داد.
دلم میخاست بیشتر با سام آشنا بشم اصلا اولش فک میکردم مهیا و سام شخصیتهای اصلین و قراره شاهد یه عشق بزرگ بینشون باشم...اگه بیشتر با سام اشنا میشدم کی میدونه شاید عاشقش میشدم.
مانسل کار درستی نکرد و کلی آدم بخاطرش مردن ولی دوست ندارم بمیره ¡¡¡ یجورایی باحاله ولی کاش این راهو انتخاب نمیکرد.
خلاصه بیشتر پارت...

فاطمه حمید*۱ · 20/6/23

بَهار گفت
چراغ دومم من روشن کنم
(پیام حاوی اسپویل)
مرسی که مینویسی و میزاری ماهم از استعدادت بهره ببریم.
من شخصا به عنوان کسی که بیشتر از ۴ یا ۵ سال باهات رفیقم بهت افتخار میکنم...
و خوشحالم که هستی
راستش همینطور که قبلا هم گفتم من نمیتونم نظر تخصصی راجبه داستان بدم...
فعلا شخصیت مورد علاقم مازی جونه
واقعا انتظار نداشتم مهر آفرين بمیره...بیچاره مازی جونم... تنها کسی که داشت و از دست داد.
دلم میخاست بیشتر با سام آشنا بشم اصلا اولش فک میکردم مهیا و سام شخصیتهای اصلین و قراره شاهد یه عشق بزرگ بینشون باشم...اگه بیشتر با سام اشنا میشدم کی میدونه شاید عاشقش میشدم.
مانسل کار درستی نکرد و کلی آدم بخاطرش مردن ولی دوست ندارم بمیره ¡¡¡ یجورایی باحاله ولی...

PUMPKIN · 25/6/23

خب کار از چراغ سوم گذشته اینجارم من به اتیش میکشم

عنوان:

شوق شفق، آه آسمان

اولین چیزی که به ذهنم می‌رسه یه آسمون گرفته که یهو شفقی میشه
فکر می‌کنم بیشتر از دو نقشه رمان جلوم باز شد
مثلا
۱. شخصیتی که به شفق تشبیه شده مقابل شخصیتی که به آسمون تشبیه شده(یکم که جلوتر رفتیم متوجه شدم که چقدر آرمان و مانسل شبیه شفق و فرنوش مدام به آسمون تشبیه میشد که دم به دقیقه داره آه می‌کشه)
۲. حال و هوا و وضعیت رمان که گرفته‌ست و یهو شفقی میشه یه شوق و ذوقو هیجان واسه یه کار، مثل انتقام!
وقتی اسمو خوندم یه جنگ آسمونی اومد تو ذهنم یا شخصیت‌های تاریخی بزرگ
تا اینجا...

فاطمه حمید*۱ · 26/6/23

PUMPKIN گفت
خب کار از چراغ سوم گذشته اینجارم من به اتیش میکشم

عنوان:

شوق شفق، آه آسمان

اولین چیزی که به ذهنم می‌رسه یه آسمون گرفته که یهو شفقی میشه
فکر می‌کنم بیشتر از دو نقشه رمان جلوم باز شد
مثلا
۱. شخصیتی که به شفق تشبیه شده مقابل شخصیتی که به آسمون تشبیه شده(یکم که جلوتر رفتیم متوجه شدم که چقدر آرمان و مانسل شبیه شفق و فرنوش مدام به آسمون تشبیه میشد که دم به دقیقه داره آه می‌کشه)
۲. حال و هوا و وضعیت رمان که گرفته‌ست و یهو شفقی میشه یه شوق و ذوقو هیجان واسه یه کار، مثل انتقام!
وقتی اسمو خوندم یه جنگ آسمونی...

نقد و بررسی نقد و بررسی رمان شوق شفق، آه آسمان| فاطمه حمید/کاربر انجمن یک رمان

گزینه‌های بیشتر

فاطمه حمید*۱

در حال تایپ | رمان شوق شفق، آه آسمان | فاطمه حمید کاربر انجمن یک رمان

Nafise amirlatifi

امضا : Nafise amirlatifi

فرزان

امضا : فرزان

فاطمه حمید*۱

بَهار

فاطمه حمید*۱

PUMPKIN

امضا : PUMPKIN

فاطمه حمید*۱

موضوعات مشابه