ساعت بگم؟!
که ساعت چند نشستم دارم با چه استرسی تایپ میکنم؟!
الان که نمیشه اومد سراغ خودت از استرس برم پیش کی؟!
انگار پارسال آوار نشدم سر خودت..
چرا اینجا رو با پی وی اشتباه گرفتم نمیدونم
از خدا پنهون که نیست از خودتم پنهون نیست والا
نوشتنم خوب نیست زن
همینو ازم قبول کن
یَک سال دیگه پیر شدی
به خرید عصا و دندون مصنوعی نزدیک تر شدی
تو سالی که گذشت میدونم آدما قلبتو آزار دادن
اعتمادت رو خط خطی کردن
ناراحتت کردن...
میدونم خسته شدی
گاهی من آوردی
بیحس شدی..
ولی ولی ولی واییییی
تو دختر قوی من
الان یک سال دیگه رو رد کردی کلی بزرگتر و جذابتر شدی (سر این حلالت نمیکنم)
و اینجایی
تازه!
وقتشه کم کم بفرستیمت...
خب
همونطوری که تبریک تولد نوشتن سخته،
نوشتن جوابش هم سخته..
اما میتونم یه جواب رو به همتون بدم.
ممنون که به فکرم بودید..
ممنون که وقت گذاشتین و این تبریکها رو برام نوشتین؛ و درجواب آرزوهای قشنگتون میخواستم بهتون بگم که منم
امیدوارم صدای خندههاتون بلندتر از هروقت دیگهای باشه، اشکهاتون کمتر باشه و اگرم بود از سر شادی باشه. آرزوهاتون تبدیل به داشتههاتون بشن؛ و نتیجه تلاش هاتون رو ببینید.
و جدا از جوابهای کلیشهای،
به این نتیجه رسیدم که بهترین ارزویی که میشه برای کسی...