متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

آموزشی آرشیوی در مورد توصیفات در رمان و داستان

  • نویسنده موضوع Łacrîmosã
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 294
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
"درود نویسنده‌های یک رمانی عزیز"
***
همه‌مون می‌دونيم که یکی از ارکان‌های مهم در رمان و داستان توصیفات دقیق و به جاست. توصیفی که نه زیاده‌روی بوده باشه نه اصلا به چشم نیاد.
***
در این آرشیوی که من براتون ترتیب دادم
جز به جز براتون توضیح دادم که چطوری فضای و احساسات را در رمان و داستان خود توصیف کنید که دلنشین و کافی باشد.
در طول آموزش تمرین‌هایی هم برای شما در نظر گرفته شده که شما آموزش را بهتر درک کنید.
***
مچکرم بابت همراهیتون :458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
"گردآوری شده توسط تیم کتاب"
 
آخرین ویرایش

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
"سوگند به قلم و آنچه می‌نویسد"
***
نکات مهم برای شروع توصیفات:
نکته‌ای برای توصیف خوب: فهرست نکردن!
*
•[]• صفت‌ها رو پشت سر هم ردیف نکنید.
مثال: «او دختری ساکت، گوشه‌گیر و خجالتی بود.»❌
• استفاده از خوشه‌صفت باعث می‌شه تاثیرشون از بین بره.
• به‌علاوه بهتره کلا از این‌جور جمله‌ها نداشته باشید و با «نشون دادن» شخصیت رو توصیف کنید.
• هر صفت رو در حکم اسکناسی صد دلاری بدونید و عاقلانه هزینه‌اش کنید.
***
•[]• فهرست ویژگی‌ها رو ارائه ندید.
مثال: «پس از جاده‌ای کج و خاکی که به راه‌آهن می‌رسید، می‌شد شهر را دید. مزرعه در ده کیلومتری شهر قرار قرار داشت. در قسمت شمالی دو سلمانی، یک پارچه‌فروشی و در بخش جنوبی بانکی دو طبقه و دندان‌پزشکی قرار داشت.»❌

•...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
•<چطور می‌فهمی توصیف‌های خوبی نوشتی؟>•

• تعادل بین «گفتن» و «نشان دادن» رو رعایت کردی.
• توصیف‌های کلی و عام ننوشتی و به‌جاش تصویری در ذهن خواننده نقاشی کردی.
• به شیوه‌ای منحصر به فرد و به یاد موندنی توصیف کردی.
• نوشته‌هات روی موضوع مد نظرت متمرکزند و پراکنده و بی‌ربط ننوشتی.
• از نوشته‌هات معلومه که دوست داری درباره موضوعت بنویسی.

 

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
- توصیف وصف‌نشدنی‌ها
***
|× بچه‌ها گاهی از مادرشون سوال می‌کنن که: «مامان پوره‌ی سیب‌زمینی چه مزه‌ایه؟» اما توصیف مزه‌ی غذا مثل توصیف آهنگ برای شخصی ناشنواست.
|× البته می‌شه نوع بافت غذا (خامه‌مانند، غلیظ، آبکی و...) یا رنگ (سبز، صورتی، لیمویی و...) یا شکل (مسطح، گرد و...) رو وصف کرد، اما نمی‌شه مزه رو طوری توصیف کرد که شنونده بدون چشیدنش، بفهمه.
|× توصیف سردی یا گرمی غذا هم فقط نویسنده رو مجبور می‌کنه پا به حوزه‌ی آمار بذاره. بنابراین وقتی نمی‌شه چیزهای نادیدنی رو توصیف کرد، سعی بیهوده نکنید.
***
‼️|× تنها راه برای اینکه به درستی حسش رو نشون بدید، اینکه که تاثیرش رو تصویر کنید.
***
❄️|× نوشتن ده جمله در توصیف روزی سرد، به اندازه‌ی یک جمله که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~Deku

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
- توصیف‌های طولانی رو باید طبق منطق بصری «چشم عادی» نوشت.
***
یعنی چی؟
|× شما وقتی کسی رو می‌بینید یا وارد صحنه‌ای می‌شید حس بینایی‌تون اول چیزهای بزرگ‌تر رو می‌بینه. یعنی اول شکل یا محل رو می‌بینید، بعد مجموعه‌ای از جزئیات، بعد چیزهای خاص.
***
|× به عنوان مثال، یکی از اولین چیزهایی که درباره‌ی اشخاص متوجه می‌شیم قد اون‌هاست. بعد ظاهر و حالت. مثلا: «مرد کوتاه‌قد بود. با شلختگی لباس کار گشادی به تن کرده و مثل مانکن‌های پشت ویترین متروک مغازه، ایستاده بود.»
|× بعد باید به چهره‌ی اون توجه بشه و قواره‌ی کلیش: بیضی، مربعی، پر چین و چروک، کج و کوله و...
|× و بعد برید سراغ اجزای صورتش مثل مو و ابرو و چشم و دماغ و دهن و چونه. و ویژگی‌های بارزش: «دماغ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~Deku

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
- چیزی رو که نیست توصیف نکنید.
***
چیزی رو که هست توصیف کنید.
مثال:
✖️ ننویسید: برخلاف بقیه، پوستش سراسر زخم و کبودی نبود.
✔️ بنویسید: برخلاف بقیه، پوستش صاف و دست‌نخورده بود.
***
|• وقتی اسمی رو توی جمله می‌ذارید (برای مثال، درختان) خواننده بی‌درنگ درختان رو تصور می‌کنه، بدون توجه به این‌که درختان رو توصیف می‌کنید یا جای خالی‌شون رو.
***
|• این توصیه استثناهای زیادی داره، ولی سعی کنید به طور کلی برای توصیف‌های ساده رعایتش کنید.

#تمرین
چیزهایی رو که در این عکس هستن (نه فقط چیزهای مادی و دیدنی!) توصیف کنید. از مقایسه، حواس پنجگانه، خاطره و... کمک بگیرید.

[ATTACH type="full"...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~Deku

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
- از آشنایی‌زدایی استفاده کنید.
***
|× آشنایی زدایی یعنی چیزی پیش پا افتاده جوری توصیف بشه که انگار قبلا هرگز دیده نشده.
|× هدف اینه که افراد جهان رو از نو ببینن و بشنون.
|× مثلا شخصی مدت زیادی از خونه‌ش دور بوده. وقتی برمی‌گرده خونه رو متفاوت می‌بینه، درحالی که خونه تغییری نکرده!
***
- حال و هوای شخصیت‌ها رو در توصیف تاثیر بدید.
***
|• شخصی که افسرده و دلواپسه، ممکنه اطرافش رو زشت و ناخوشایند ببینه، ولی شخص خوشحال در همون محل فقط خوبی و زیبایی می‌بینه.
***
|• حواستون باشه که خلق و خوی خودتون هم مهمه. اگه شما ناراحت باشید و شخصیت داستانتون خوشحال، ممکنه توی توصیف کمی به مشکل بر بخورید.

 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~Deku

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #8
- می‌تونید برای نشون دادن حس و حال شخصیت چیزهایی که می‌بینه رو مرتبط با حسش توصیف کنید.
***
مثال:
«مینا به گوشه‌ی خیابان نگاه کرد. تیر چراغ برق پیاده‌رو مثل کارگران دوره‌گرد و نزار می‌ماند»
در این جا انگار مینا حس خوبی نداره.
***
«مینا به گوشه‌ی خیابان نگاه کرد. تیر چراغ برق پیاده‌رو، مثل دلقک لاغری بود که روی کره‌ی درخشانی تعادلش را حفظ کرده است»
این جا انگار حال مینا بهتر تصور می‌شه.

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~Deku

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #9
IMG_20230813_212317_048.jpg
-توصیه ارسالی نویسندگان-
***
مهم ترین چیزی که باعث می‌شه یه بخشی از داستان احساسات خواننده اون متن رو به غلیان وا نداره، خشک بودن خود متنه.
تصور کنید درمورد گریه می‌نویسید.
«او گریه کرد.»
این چند خشک در داستان باعث نمی‌شه که خواننده حسش رو درک کنه و براش غصه بخوره. چون کلمات خشک هستند و برقراری ارتباط با این چند جمله خشک و بدون توصیف و توضیح، سخته.
«چشمه‌ی اشک او جوشید‌. قلبش درون سینه فشرده شده و سلول به سلول بدن او زیر فشار بار غم قرار‌ گرفت.»
نه در توصیف زیاده روی کنید که گزاف گفته باشید و نه زیادی ازش پرهیز کنید که حس رو از بین ببرید‌.

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~Deku

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,765
پسندها
34,368
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #10
|• یکی از دلایل بد شدن توصیف اینه که چند صفت مشابه، پشت سر هم می‌آن.
مثال: «او شخصی ساکت، گوشه‌گیر و خجالتی بود.»
***
|• استفاده از یک خوشه صفت باعث می‌شه تاثیرشون از بین بره. انگاری همه‌شون رو لیست کردید پشت سر هم.
***
|• هر صفت رو در حکم اسکناسی صد دلاری بدونید و عاقلانه هزینه‌اش کنید.
***
|• بهتره کلا از این‌جور جمله‌ها نداشته باشید و با «نشون دادن» شخصیت رو توصیف کنید.
***
|• مثلا به‌جای این‌که بنویسید «فلانی دختر شلخته‌ای بود» می‌تونید اتاق شلوغ و به هم ریخته‌ش رو توصیف کنید.
***
|• مثل این قسمت از کتاب آواز ماه، که نویسنده تفاوت شخصیت دو کاراکتر رو توصیف کرده.
الینا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~Deku
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا