متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار سُموم کلیشه‌ای

  • نویسنده موضوع Zandix
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 174
  • کاربران تگ شده هیچ

Zandix

طراح انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
443
پسندها
2,858
امتیازها
14,383
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #1
درود!
اکثر ماها توی دوره‌ای از زندگیمون تجربه خوندن تعداد کثیری رمان با دختران چشم عسلی و آبی، و همچنین پسران ته ریش دار با عطر تلخ رو داشتیم. دلیل چندان منطقی هم پیدا نکردم، فکر کنم فقط میخوندیم وقتمون پر بشه و از نظر ریالی به صرفه هم بود؛ اما خب به ازای هر یک ریال صرفه جویی، یک گالون اورانیوم وارد مغزمون می‌کردیم. چه حیف که افرادی مثل من به خاطرخوندن این رمان های تشعشع زا، زمان طلاییشون از نون بربری تازه و نرم تبدیل به نون سنگک چندین ماه مانده درفریزر شد؛ کاملا تباه.

این تاپیک رو زدم برای زنده کردن خاطرات و تزریق دوباره سموم قدیمی.:yes: از شما خواستارم از این رمان های رصین بگید. خوندن چه دیالوگ‌های زهرماری(بلانسب شما البته) هنوز بعد چندین سال خون شما رو لخته میکنه و حکم سیانور داره؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

.Delvin.

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
764
امتیازها
6,248
مدال‌ها
7
  • #2
من با دیدن ژانر #استاد_دانشجویی حالم خیلی بد میشه.
یادمه یه مدت مد شده بود که استاد به یه دانشجو می‌گفت بخون اونم برمی‌‌داشت آهنگ پیرهن صورتی رو می‌خوند:sugarwarez-084:
و اینکه تمام پسرهای رمان باید صدای قشنگ و گیتار زدن بلد باشن وگرنه پسر نیستن.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا