چالش چالش برترین شعر | شهریار

[کمدین پوچ شده]

به نام خالق هفت‌تیر و قلم
سلام به عزیزان علاقه‌مند و خوش‌ذوق تالار شعرکده.
این بار نیز همراه شما هستیم با یک سری جذاب و جدید دیگر از چالش شعر.
مسابقه به این شرح می‌باشد که هر هفته یک شاعر انتخاب شده و پس از ایجاد تاپیک، شما عزیزان شعری که از شاعر موردنظر پسندیدید به خصوصی بنده ارسال می‌کنید؛ بعد میان کاربران نظرسنجی انجام شده و شعر برگزیده به نظر این دوستان انتخاب می‌شود. شخصی که شعر منتخب را ارسال کرده است برنده‌ی ما می‌باشد و شاعر چالش هفته‌ی بعد را انتخاب می‌کند.
شاعر انتخابی این هفته:
"شهریار"
لطفا شعر منتخب خودتون از این شاعر رو برای بنده داخل گفت‌وگوی خصوصی با عنوان «چالش شعر برتر | نام شاعر» ارسال کنید.
شرایط و روند مسابقه:
۱. هر شخص...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[کمدین پوچ شده]

شعر اول:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

 

[کمدین پوچ شده]

شعر دوم:
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزو مندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

 

[کمدین پوچ شده]

شعر سوم:
شرمم کشد
که بی‌تو نفس میکشم هنوز
تا زنده‌ام
بس است همین شرمساری‌ام

 

[کمدین پوچ شده]

شعر چهارم:
شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم

 

[کمدین پوچ شده]

شعر پنجم:
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من می‌دانم
که تو از دوری خورشید چه‌ها می‌بینی

 

[کمدین پوچ شده]

شعر ششم:
سخن، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟
نفس، بى تو کجا ناى دمیدن دارد
علت کورى یعقوب نبى معلوم است
شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد….

 

[کمدین پوچ شده]

شعر هفتم:
ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را

 

[کمدین پوچ شده]

شعر هشتم:
عاشقی‌ها می‌کند دل ، گرچه می‌داند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی می‌کند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی می‌کند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی می‌کند

 

[کمدین پوچ شده]

شعر نهم:
چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست