داستان داستان فارسی | سفید با قرمز

  • نویسنده موضوع Amin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 43
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
12,052
پسندها
45,055
امتیازها
96,903
مدال‌ها
146
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
مردی به تازگی به آپارتمانی نقل مکان کرده و برای گرفتن کلیدهایش به سمت پذیرش می رود. مسئول پذیرش با لبخند کلید را به او داد اما به او هشدار می دهد که مزاحم درب بدون شماره در طبقه او نشود. او تعجب کرد که چرا، اما به خود زحمت نداد که بپرسد، او آنقدر مشغول آپارتمان جدیدش بود که نمی توانست به چیز دیگری رسیدگی کند. بعد از اینکه اسباب کشی و چینش وسایلش را تمام کرد شروع به کنجکاوی کرد. او پرسید که چرا مسئول پذیرش در مورد چنین چیزهایی به او هشدار می دهد و بنابراین از آپارتمان خود بیرون آمد تا درِ بدون شماره را بررسی کند.

او ابتدا دستگیره در را امتحان کرد اما در قفل بود، بنابراین در عوض روی زانوهایش نشست و از سوراخ کلید نگاه کرد. آپارتمانی که او به آن نگاه می کرد خالی بود. چشمانش تمام...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
12,052
پسندها
45,055
امتیازها
96,903
مدال‌ها
146
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
ناگهان احساس کرد به گونه ای منحرف شده است تا به حریم خصوصی شخص دیگری ت*جاوز کند. با فرض اینکه او کسی بود که نمی خواست مزاحم شود، آن را کنار زد.

روز بعد او بیشتر در مورد زن کنجکاو شد و در نهایت برگشت و بلافاصله روی زانوهایش نشست. از سوراخ کلید نگاه کرد و تماماً قرمزی را دید. قرمز. او تصور کرد که زن رنگ پریده چون او از سوراخ کلید او را زیر چشمی نگاه کرده بود احتمالا سوراخ را با چیزی قرمز پوشانده است.

او در را تنها گذاشت و در عوض به سمت مسئول پذیرش رفت تا از او سوال بپرسد. مسئول پذیرش آهی کشید و پرسید: "تو از سوراخ کلید نگاه کردی، نه؟"

او به آن اعتراف کرد و بنابراین او احساس کرد که موظف است داستان را برای او تعریف کند. او به او گفت که چند وقت پیش زن و شوهری در آن آپارتمان زندگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin
عقب
بالا