- ارسالیها
- 13,895
- پسندها
- 49,872
- امتیازها
- 96,908
- مدالها
- 162
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
در قدم اول معلم با خودش فکر کرد که شاید رفتن یک جای دیگه غذا بخورن اما چند ثانیه بعد وقتی که ناتسومی با بدن خونی توی در کلاس ظاهر شد، همه فرضیه های مثبتش از بین رفتن؛
معلم به سرعت خودش رو به نوادا رسوند چون فکر میکرد که شاید این دختر به خودش آسیب رسونده باشه، اما وقتی که در حال چک کردن بدن ناتسومی بود کلماتی که از بین لب های این دختر بیرون اومد باعث شد بزرگترین شوک زندگیش رو تجربه کنه : « این ها خون من نیستن، من یک کار وحشتناک انجام دادم »
معلم بلافاصله از کلاس خارج شد تا ساتومی رو پیدا کنه و چند لحظه بعد، با یکی از ناراحت کننده ترین صحنه های ممکن رو به رو شد، جسد ساتومی میتارای در حالی که توی استخری از خون قرار گرفته شده خالی از هر گونه زندگی روی زمین...
معلم به سرعت خودش رو به نوادا رسوند چون فکر میکرد که شاید این دختر به خودش آسیب رسونده باشه، اما وقتی که در حال چک کردن بدن ناتسومی بود کلماتی که از بین لب های این دختر بیرون اومد باعث شد بزرگترین شوک زندگیش رو تجربه کنه : « این ها خون من نیستن، من یک کار وحشتناک انجام دادم »
معلم بلافاصله از کلاس خارج شد تا ساتومی رو پیدا کنه و چند لحظه بعد، با یکی از ناراحت کننده ترین صحنه های ممکن رو به رو شد، جسد ساتومی میتارای در حالی که توی استخری از خون قرار گرفته شده خالی از هر گونه زندگی روی زمین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.