- ارسالیها
- 13,886
- پسندها
- 49,649
- امتیازها
- 96,908
- مدالها
- 161
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
شاید فکر کنین که،
این شناخت و رفتار بیمارگونه شینیچیرو به همین جا ختم شده، اما یک روز این پسر سراغ قبر مادربزرگش میره، تنها کسی که از نظر خودش درکش میکرده و اونجا چکار بکنه خوبه؟
جلوی سنگ قبر میایسته و با وجود تمام احساس گناهی که داشته، شروع به خود *** میکنه...
اینجا بود که فکر میکنه شخصیت و بدنش طوری برنامه ریزی شده که فقط با آزار رسوندن و هتک حرمت کردن به اوج رضایت خودش میرسه و از همین رو شروع میکنه به کشتار هر چه بیشتر گربه ها.
انگار جزو عادت هاش شده بود که از خونه بیرون بره، یک قورباغه یا گربه ای گیر بیاره، تشریح کنه، با دوچرخه از روش رد بشه و آزارش بده،
گویا پرنده ها هم از دست این پسر آسایش نداشتن، چون شینیچیرو چندباری گردن کبوتر ها رو هم...
این شناخت و رفتار بیمارگونه شینیچیرو به همین جا ختم شده، اما یک روز این پسر سراغ قبر مادربزرگش میره، تنها کسی که از نظر خودش درکش میکرده و اونجا چکار بکنه خوبه؟
جلوی سنگ قبر میایسته و با وجود تمام احساس گناهی که داشته، شروع به خود *** میکنه...
اینجا بود که فکر میکنه شخصیت و بدنش طوری برنامه ریزی شده که فقط با آزار رسوندن و هتک حرمت کردن به اوج رضایت خودش میرسه و از همین رو شروع میکنه به کشتار هر چه بیشتر گربه ها.
انگار جزو عادت هاش شده بود که از خونه بیرون بره، یک قورباغه یا گربه ای گیر بیاره، تشریح کنه، با دوچرخه از روش رد بشه و آزارش بده،
گویا پرنده ها هم از دست این پسر آسایش نداشتن، چون شینیچیرو چندباری گردن کبوتر ها رو هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش