نقد همراه نقد همراه رمان نقاب هرماس | Edward / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع MAEIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 184
  • کاربران تگ شده هیچ

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,368
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»

رمان «نقاب هرماس» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,453
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • #2
نقد همراه
#4
دست خود را به زمین گرفت و آهسته روی پاهای ضرب دیده اش{ضرب دیده‌اش} که حس دو تکه چوب خشک شده {توصیفی رو برای پا بیان کنید که همراه با درد و شدت ضربات باشه مثلا دو تکه چوب خرد شده}را داشت ایستاد و با دستان خود خاک لباسش را تکاند. که متوجه ی {حذف ی} یک آدمس {آدامس} صورتی که به آستین کاپشن چسبیده بود شد {متوجه آدامسی صورتی شد که به آستین کاپشنش چسبیده بود. این جمله بندی درست‌تره} و از ناراحتی آه کشید تازه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ℛℴℎ

Maryam.Shakibaei

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/7/20
ارسالی‌ها
266
پسندها
5,994
امتیازها
21,263
مدال‌ها
14
سن
21
سطح
12
 
  • #3
#11
پسر آهسته گفت:
- واقعاً!
با دست استخوانی و رنگ پریده‌اش که رگ‌های آن کاملاً برجسته بود،(اینجا توصیفات مستقیم و پشت سر هم است. میتوانید این قسمت با رابطه‌ی علت و معلولی توصیفات را به هم ربط دهید. برای مثال: دست‌های رنگ پریده‌ای که به سبب لاغری زیاد‌ رگ‌های آن برجسته شده بود...) دست میکائیل را گرفت و تیغه‌ی چاقو (در اینجا می‌توانید کمی حس لامسه را برای جاندار کردن احساسات اضافه کنید‌. برای مثال: سردی تیغه‌ی فلزی چاقو بر پوست گردنش رسوخ کرد.) را روی گردن خود فشار داد تا آن را ببرد(در انتهای جمله، نقطه فراموش شده بود.) میکائیل وحشت زده چاقو را از گردنش دور کرد و در حالی که چشمان سبز رنگش از حیرت تا انتها باز شده بود(،) عصبانی (به جای استفاده از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maryam.Shakibaei
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

KHAZAAN

مدیر تالار نقد + گوینده آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
20/12/18
ارسالی‌ها
898
پسندها
65,645
امتیازها
58,173
مدال‌ها
34
سن
20
سطح
43
 
  • مدیر
  • #4
#21
و همراه آن‌ها در حالی که چشم تمام بیماران بر روی آن‌ها (سعی کنید از تکرار مکرر یک کلمه در جملات خودداری کنید. مثلا در اینجا به جای آن‌ها می‌توانید از ضمیر متصل سوم شخص جمع بهره ببرید. یعنی بنویسید: بر رویشان.) قفل شده بود(،) از سالن غذاخوری خارج شدند و او را به جلوی آسانسوری با در طلایی بردند که طرح‌هایی از گل پیچکه (پیچکِ) سیاه روی آن هک (حک) شده بود و به‌قدری (به قدری) نو و تجملی به نظر می رسید (می‌رسید) که با دیوار‌های کثیف و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : KHAZAAN
عقب
بالا