متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

آموزشی آشنایی با 12 گونه شخصیت در داستان‌ها

  • نویسنده موضوع Z.MOSLEH❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 245
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
جهان برای ادامه به هستی خود، به همه‌ی اجزا و گونه های مختلف نیاز دارد؛ این نکته در مورد داستان ها نیز صدق می کند. چه در حال نوشتن داستانی «فانتزی» باشید و چه «عاشقانه» و «ماجرایی» یا ژانرهای دیگر، به گونه هایی مشخص از شخصیت ها نیاز خواهید داشت تا طرح داستانی خود را پیش ببرید و مخاطبین را هیجان زده نگه دارید!
به همین خاطر در این مطلب می خواهیم درباره ی 12 گونه از شخصیت ها صحبت کنیم که تقریبا در همه ی داستان ها حضور دارند. اغلب نویسندگان، درکی ذاتی از چگونگی دسته بندی شخصیت ها دارند که بر اساس نقش های مرسوم در کتاب های مصور شکل گرفته است: قهرمان ها، شخصیت های شرور، یاران آن ها و غیره. اما در دنیای پیچیده و وسیع داستان ها، گونه های بیشتری وجود دارد که هر کدام، ظرافت های خاص خود را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #2
دسته بندی نقش
همانطور که می دانید، مهم ترین نقش در همه ی داستان ها، «پروتاگونیست» (شخصیت اصلی) است. این یعنی همه ی شخصیت های دیگر به واسطه ی رابطه ی خود با شخصیت اصلی تعریف می شوند. در اساس، این گونه ها به مخاطبین نشان می دهند که کاراکترها چگونه با هم تعامل می کنند و چه تأثیراتی بر یکدیگر دارند.


دسته بندی کیفیت
کیفیت شخصیت ها به نوع رفتار آن ها—مثلا خوش رفتار یا بداخلاق—اشاره ندارد، بلکه چگونگی ماهیت آن ها—مثلا پویا یا ایستا—را مشخص می کند. این گونه ها در مسیر روایت تأثیرگذار هستند. به عنوان نمونه، یک کاراکتر پویا می تواند با تغییرهای رفتاری و شخصیتی، مخاطبین را به ادامه ی داستان خود ترغیب کند، و یک شخصیت نمادین، می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
انواع شخصیت ها از نظر نقش


  • پروتاگونیست

این شخصیت، مفهومی بسیار آشنا برای همه ی ما است: همان شخصیت اصلی، ستاره ی نمایش. اغلب رویدادها با مرکزیت پروتاگونیست رقم می خورد؛ او در واقع شخصیتی است که مخاطبین، بیشترین اهمیت را برایش قائل هستند. در داستان هایی که به صورت اول شخص روایت می شوند، پروتاگونیست معمولا راوی نیز هست، اما نه همیشه؛ راوی همچنین می تواند یکی از نزدیکان شخصیت اصلی باشد (مانند شخصیت «نیک» در کتاب «گتسبی بزرگ»، یا این که حتی از او دور باشد (اگرچه این مورد نسبتا به ندرت اتفاق می افتد).
هر داستان باید یک پروتاگونیست داشته باشد. در واقع به شکل ساده می توان گفت بدون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #4
  • آنتاگونیست


اگر یک آنتاگونیست باشید، کارتان مخالفت و دشمنی است. به طور مشخص تر، آنتاگونیست ها همیشه در مقابل یک شخصیت قرار می گیرند که همان شخصیت اصلی است. در بیشتر موارد، پروتاگونیست خوب است و آنتاگونیست شرور، و همین موضوع باعث شکل گیری نبرد میان آن ها می شود. اما همیشه این گونه نیست، به خصوص وقتی پروتاگونیست، یک «ضدقهرمان» باشد که عاری از خصوصیات قهرمانانه ی مرسوم است، یا حتی این که آنتاگونیست، ویژگی های شخصیتیِ مثبت و نیک را بروز دهد. با این حال، در بیش از 90 درصد اوقات، پروتاگونیست قهرمان است و آنتاگونیست شخصیت منفی. نقش آنتاگونیست ها به اندازه ی شخصیت های اصلی در داستان اهمیت دارد اما این شخصیت ها ممکن است به اندازه ی پروتاگونیست ها دیده نشوند. این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #5
  • شخصیت اصلی ثانویه

بیشتر داستان ها، هم یک پروتاگونیست اصلی دارند و هم شخصیت یا شخصیت هایی که پروتاگونیست فرعی به حساب می آیند. این همان گونه ای است که در مرکز توجهات نیست اما کاملا به آن نزدیک است! این شخصیت ها اغلب به همراه پروتاگونیست دیده می شوند و به او به شکل های مختلف کمک می کنند. حضور و رابطه ی نزدیک آن ها با شخصیت اصلی، به داستان گرما و احساس می بخشد. البته همه ی شخصیت های اصلی ثانویه دوست پروتاگونیست نیستند اما حتی در صورت دشمنی نیز به داستان عمق اضافه می کنند.

نمونه های «شخصیت اصلی ثانویه»: «ران و هرماینی»، «سم‌وایز گمجی»، «لومیر و گاکزورت»، «جین بنت»، «دکتر واتسون»
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #6
  • شخصیت ثالث


این نوع از کاراکترها به اندازه ی گونه های قبلی اهمیت ندارند و معمولا در زندگی شخصیت اصلی در رفت و آمد هستند. در واقع این شخصیت ها شاید فقط در یک یا دو صحنه از روایت حاضر باشند. با این حال، یک داستان چندوجهی و جذاب، به تعدادی از شخصیت های ثالث نیاز دارد. همه ی ما در زندگی واقعی نیز این نوع از شخصیت ها را می شناسیم: کافه‌داری که فقط هفته ای یک بار او را می بینیم، غریبه ای که در کلاس کنارمان می نشیند و غیره.

نمونه های «شخصیت ثالث»: «راداگاست در ارباب حلقه ها»، «پادما و پارواتی پاتیل در هری پاتر»، «کالو و فابریزیو در پدرخوانده»، «مادام استال در آنا کارنینا»
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #7
  • شخصیت معشوق


بیشتر رمان ها به طریقی عشق رمانتیک را به تصویر می کشند. عشق شاید طرح داستانی اصلی یا فرعی و یا حتی بخشی کوچک و گذرا در روایت آن ها باشد، اما به هر ترتیب، برای این کار به نوعی شخصیت معشوق نیاز است. شخصیت معشوق معمولا «شخصیت اصلی ثانویه» نیز هست اما طبق معمول، باز هم نه همیشه. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی معمولا در ابتدا احساسات خود نسبت به این شخصیت را انکار می کند (یا برعکس)، که ابزاری عالی برای عمق بخشیدن به طرح داستانی است.

نمونه های «شخصیت معشوق»: «آقای دارسی»، «دِیزی بوکانن»، «رومئو/ژولیت»، «ادوارد کالن»، «ماری جین واتسون»
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #8
  • شخصیت رازدار


با این که این گونه در مقایسه با «شخصیت معشوق» معمولا در حاشیه قرار می گیرد، شخصیت رازدار همچنان می تواند یکی از عمیق ترین روابط پروتاگونیست را شکل دهد. این شخصیت ها معمولا نقش بهترین دوست را دارند، اما همچنین می توانند معشوقی احتمالی و حتی مرشد یا استاد باشند. پروتاگونیست، افکار و احساسات خود را با این شخصیت در میان می گذارد، حتی وقتی علاقه ای به گفتن آن ها به دیگران ندارد.

نمونه های «شخصیت رازدار»: «هوراشیو»، «آلفرد پنی‌ورث»، «دامبلدور»، «هانیبال لکتر»
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #9
  • شخصیت نقیض


این کاراکتری است که شخصیت و ارزش هایش به شکلی اساسی با پروتاگونیست متفاوت است. این تفاوت و حتی تضاد، ویژگی های تعریف کننده ی شخصیت اصلی را آشکارتر می کند و تصویری بهتر از او را به مخاطبین می بخشد. اگر چه شخصیت نقیض، رابطه ای «آنتاگونیستی» با شخصیت اصلی دارد، اما معمولا آنتاگونیست اصلی داستان نیست. گاهی اوقات پروتاگونیست در ابتدا با این شخصیت مقابله می کند اما آن ها در نهایت تفاوت هایشان را کنار می گذارند و به دوستان هم (یا حتی بیشتر) تبدیل می شوند.

نمونه های «شخصیت نقیض»: «دراکو مالفوی»، «ایفی ترینکت»، «لیدیا بنت»، «کاپیتان کرک و اسپاک»
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #10
انواع شخصیت ها از نظر کیفیت


  • شخصیت پویا/تغییرپذیر

شخصیت پویا، کاراکتری است که در طول داستان تغییر می کند. این تغییرات معمولا به سوی بهتر یا عاقل تر شدن است اما گاهی اوقات نیز می تواند روندی معکوس داشته باشد؛ در واقع بسیاری از شخصیت های شرور به واسطه ی تغییر از خیر به شر، به وجود می آیند. پروتاگونیست تقریبا در همه ی داستان ها شخصیتی پویا دارد و بسیاری از شخصیت های اصلی ثانویه نیز اینگونه هستند. نویسندگان سعی می کنند این تغییرات در طول روایت، به شکلی ظریف، تدریجی و طبیعی در شخصیت ها رقم بخورد.

نمونه های «شخصیت پویا»: «دون کیشوت»، «الیزابت بنت»، «نویل لانگ باتم»، «هان سولو»، «والتر وایت»
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا