«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

همگانی همگانی | دیالوگ ترسناک

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 39
  • بازدیدها 686
  • کاربران تگ شده هیچ

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,119
پسندها
33,597
امتیازها
96,874
مدال‌ها
70
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #11
گریه بی‌فایدست به کارم ادامه میرم.
 
امضا : Vana~

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #12
التماسم کن! شايد سریع‌تر بکشمت.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #13
اونا نمی‌خوابن، نگران نباش تنها نیستی.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #14
دوتا چشم همیشه تو تاریکی حواسشون به تو هست.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #15
تاحالا به مرگ فکر کردی؟ دوست داری الان تجربش کنی؟ بیا کمکت می‌کنم.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #16
پوستت زیادی سفیده، رنگ خون بهش میاد.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #17
کاش دستامو می‌گرفت، لاقل الان گرم بودن.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #18
شاید تو انباری خونتون یه چمدون با بوی بد پیدا کنی.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #19
اون گربه‌ها رو دوست داشت، منم با پوستش برای گربه‌هام لباس دوختم.
 
امضا : اِنزوا؛

اِنزوا؛

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,142
پسندها
5,483
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
  • #20
صداهایی که تو شب میاد، صدای اسباب خونه نیست.
 
امضا : اِنزوا؛

موضوعات مشابه

عقب
بالا