Vana~ پرسنل مدیریت مدیر ارشد سطح 40 ارسالیها 13,119 پسندها 33,597 امتیازها 96,874 مدالها 70 سن 17 15/12/23 نویسنده موضوع مدیرکل #11 گریه بیفایدست به کارم ادامه میرم. امضا : Vana~
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #12 التماسم کن! شايد سریعتر بکشمت. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #13 اونا نمیخوابن، نگران نباش تنها نیستی. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #14 دوتا چشم همیشه تو تاریکی حواسشون به تو هست. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #15 تاحالا به مرگ فکر کردی؟ دوست داری الان تجربش کنی؟ بیا کمکت میکنم. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #16 پوستت زیادی سفیده، رنگ خون بهش میاد. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #17 کاش دستامو میگرفت، لاقل الان گرم بودن. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #18 شاید تو انباری خونتون یه چمدون با بوی بد پیدا کنی. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #19 اون گربهها رو دوست داشت، منم با پوستش برای گربههام لباس دوختم. امضا : اِنزوا؛
اِنزوا؛ مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 2,142 پسندها 5,483 امتیازها 28,973 مدالها 16 12/3/24 #20 صداهایی که تو شب میاد، صدای اسباب خونه نیست. امضا : اِنزوا؛