فال شب یلدا

پرونده پرونده | سوزان کپر

  • نویسنده موضوع Amin~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 26
  • بازدیدها 487
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
باید اضافه کنم که بعد از نقل مکان برنادت، افراد دیگه ای هم بودن که اونجا حضور تقریبا دائمی داشتن :

- گلن پاول، همسر سابق جین
- کلیفورد پوک 17 ساله، برادر کوچیکتر جین
- آنتونی دادسون 16 ساله، دوست پسر برنادت
- جفری لی، مشتری پایه ثابت خونه جین
جفری به اندازه نفرات قبلی اونجا نبوده ولی در زمان وقوع جرم حضور داشته و به هیچ عنوان آدم خوبی نبوده، شاید الان فکر کنین که خب این همه آدم بزرگتر بودن و مطمئنا تو انجام کارهایی که در ادامه می‌خونیم روی آنتونی و کلیفورد تاثیر گذاشتن و گولشون زدن، از همین الان بگم که این دونفر در یک سری کارها عملا مغز متفکر حساب می‌شدن پس دلتون به حالشون نسوزه.
مورد بعدی که حتما الان حدس زدین، این هست که تمام این افرادی که نام بردم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
در ادامه جین با جفری هم رابطه داشته و گلن هم با هردوی این خانوم ها این عمل رو انجام می‌داده، گویا تنها فردی که با اعضای این خونه این کار رو نکرده کلیفورد، برادر جین بوده؛
همه این افراد + بچه ها توی یک واحد خونه دوطبقه خیلی کوچیک با همدیگه زندگی می‌کردن و نکته مهمی که بعداً بهش برمی‌گردیم، همه شون روی یک سری تشک مشترک می‌خوابیدن.
خونه سفید مال جین و اون یکی مال برنادت.
میشل خواهر سوزان رو یادتونه، اون هم یک تایم کوتاه توی خونه جین زندگی‌ می‌کرد اما وقتی که برنادت به اونجا اومد، از خونه جین نقل مکان کرد؛
بعد از رفتن میشل همه چیز برای سوزان بدتر و بدتر شد، سواستفاده های روانی و کار کشیدن ازش جاش رو به آزار جسمی و قلدری رسونده بود، به حدی که چند روز بعد از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
سوزان توی اون دوران با احساساتش دست و پنجه نرم می‌کرده، یادتونه که گفتم این دختر تشنه عشق و محبته؛
اون زمان با خودش فکر می‌کرده حتما جین از روی عشق و علاقه مادرانه ای که بهش داره این کارها رو می‌کنه تا اون توی زندگیش یک فرد قوی بار بیاد و پیشرفت کنه، حتما من لیاقت این رفتار رو دارم وگرنه جین اینکار رو باهام نمی‌کرد و اگه به حرف هاش گوش کنم حتما اون توجه و محبتی که می‌خوام رو بهم نشون می‌ده.

میشل در مورد احساسات اون زمان سوزان توضیح داده « سوزان اونجا نمی‌موند چون ازشون می‌ترسید، بلکه اونجا می‌موند تا اون ها رو راضی کنه و محبتشون رو بدست بیاره. »

این رفتار ها تا جایی ادامه داشت که سوزان بالاخره جرئت اینکه از اونجا بره رو پیدا کرد و دنبال این بود که یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
الیزابت هیچ سوالی در مورد زخم و کبودی های سوزان نپرسید، درواقع فکر می‌کرد دخترش دعوا کرده و این ها آثار همون اتفاقه،
این لحظه یکی از مهمترین نقطه های پرونده امروزه چون سوزان بالاخره فهمیده بود که لیاقت چنین برخورد هایی رو نداره و اون ها دارن ازش سواستفاده می‌کنن، برای همین به امید کمک اومد پیش مادرش اما الیزابت هم دست رد به سینه اش زد.

میشل بعدها در مورد این اتفاق گفته « اگه در اون لحظه مادرم یک کاری برای کمک به سوزان انجام داده بود، ممکن بود سرنوشت جور دیگه ای رقم بخوره. »

اون شب سوزان تونست پیش پدرخوانده اش بره و اونجا مستقر بشه و مدتی رو دور از جین و خونه لعنت شده باشه، البته فقط یک مدت کوتاه؛
جین و برنادت اصلا از اینکه سوزان از اونجا رفته بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
مورد بعدی که از همه جالب تر و مهم تره، وقتیه که اهالی خونه 97 همگی شپش خرچنگی می‌گیرن که این نوع شپش جزو دسته STD یا همون بیماری های مقاربتی قرار می‌گیره؛
جین، برنادت، گلن و آنتونی هرچهارتاشون شپش گرفته بودن و کی مقصر بود؟ بله بله سوزان!
این چند نفر بعد از ساعت ها فکر به این نتیجه رسیدن که چون سوزان گاهی وقت ها تشک های اون ها رو با هم عوض می‌کرده، اون ها شپش خرچنگی گرفتن؛
یعنی تنها دلیلش همین بوده، اصلا هم دلیلش این نبوده که... .
و این چهار نفر تصمیم می‌گیرن که جز مقصر دونستن سوزان، ازش انتقام هم بگیرن، این حادثه در انتها همون دلیلی می‌شه که پرونده امروز به وقوع پیوسته؛
در 7 دسامبر 1992، جین و برنادت شروع می‌کنن به پیدا کردن یه راه حل برای اینکه سوزان رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
آنتونی و گلن اونجا منتظر سوزان بودن و به محض ورود به خونه، سوزان رو گرفتن و کشون کشون به آشپزخونه بردن، این دختر در اون لحظات بیش از اونچه که بشه تصور کرد ترسیده بود و هیچ ایده ای نداشت که چه اتفاقی داره براش می‌افته،
اولین کاری که با سوزان کردن این بود که تمام موهای سر، ابرو و ناحیه *** رو از ته زدن، دلیلش هم این بوده که دکتر بهشون گفته بود باید تمام موهاتون رو شیو کنین و از اونجایی که فکر می‌کردن این اتفاق تقصیر سوزانه می‌خواستن هم به اندازه اون ها رنج بکشه و به عنوان حمله آخر این دختر رو مجبور کردن که خودش با دست های خودش موهاش رو از روی زمین جمع کنه و توی سطل زباله بریزه.
بعد از این کار، یک کیسه پلاستیکی روی سرش کشیدن و طی چند ساعت بعدش سوزان رو بشدت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17
صبح روز بعد، وقتی که سوزان بیدار شد جین و برنادت تصمیم گرفتن که باید این دختر رو از خونه به یک جای دیگه انتقال بدن، چرا؟ چون سوزان داشته جیغ می‌زده و التماس می‌کرده و از نظرشون این حرکت رو مخ بوده و باعث می‌شده بچه ها ناراحت بشن،
اینجا بود که برنادت پیشنهاد می‌ده سوزان رو به خونه اون منتقل کنن و وقتی که سوزان به خونه اش می‌رسه، عملا میشه سرپرست تمامی شکنجه و آزار و اذیت هایی که بعدها برای سوزان اتفاق می‌افته.

به محض ورود به خونه برنادت، سوزان رو به طبقه بالا که درش یک اتاق خواب وجود داشت انتقال دادن، جایی که یک قاب تخت وارونه روی زمین افتاده و یک عالمه فنر ازش بیرون زده بود و عملا چهارتا تیکه چوب محسوب می‌شد، سوزان رو کشیدن و مجبور کردن به کمر و با دست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
شکنجه های این افراد فقط به دردهای فیزیکی ختم نمی‌شد، اون ها از لحاظ روانی هم این دختر رو مورد آزار قرار می‌دادن، سوزان مجبور بود با هدفون فقط به یک آهنگ اون هم با صدای خیلی بلند گوش بده، فقط یک آهنگ!
آهنگی به اسم hi i'm chucky wanna play، که مربوط میشه به فیلم
Child's Play;
برنادت تصمیم گرفته بود از همین فیلم برای بازی روانی بیشتر با سوزان بهره بگیره، قبل از اینکه هر راند شکنجه رو شروع کنه به سمت سوزان می‌رفت و می‌گفت « سلام من چاکی‌ام، می‌خوای بازی کنیم؟ » و هربار که این دیالوگ رو تکرار می‌کرد، سوزان توی وحشت کامل فرو می‌رفت و شروع می‌کرد به فریاد زدن.
در یکجای شکنجه ها، کلیفورد برادر جین یک انبردست پیدا کرد و تصمیم گرفت که دندون های سوزان رو بیرون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #19
می‌رسیم به جایی که سه روز از شکنجه شدن سوزان می‌گذره و در تمام این مدت حق نداشته آب و غذا بخوره و یا دستشویی بره،
گروه شکنجه گر اون لحظه حس کردن که دیگه از این بو خسته شدن به همین دلیل سوزان رو بردن توی حمام و این دختر رو توی وانی پر از مواد ضد عفونی کننده بسیار قوی قرار دادن و با یک برس خیلی سفت و زبر شروع کردن به اسکراب پوستش، و این عمل رو انقدر شدید و محکم انجام می‌دادن که پوست سوزان شروع به متلاشی و کنده شدن کرده بود.
پس از چند روز شکنجه، یک فرد جدید وارد خونه شد، دیوید هیل 18 ساله یکی از دوستان این چند نفر بود و هر از گاهی بهشون سر می‌زد؛
دیوید به خونه برنادت می‌ره و در اون زمان فقط جفری و آنتونی اونجا بود، کمی بعد از اینکه توی خونه حضور داشته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,886
پسندها
49,649
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #20
اما دیوید، این درخواست رو رد می‌کنه و در عوض اسم دختر رو می‌پرسه، سوزان اسمش رو می‌گه و دوباره درخواستش رو مطرح می‌کنه اما متاسفانه دیوید به هیچ عنوان قبول نمی‌کنه.
بعدها دیوید توضیح می‌ده که اون خیلی از این گروه می‌ترسیده و ترسش این بوده که بلایی که سر سوزان آوردن، سر اون هم بیارن.

بعد از پنج روز اسیر بودن، خانواده سوزان که دیدن دخترشون هنوز برنگشته، میشل رو می‌فرستن در خونه جین که سر و گوشی آب بده، میشل از جین در مورد خواهرش می‌پرسه اما این زن پاسخ می‌ده که چند روزی هست که سوزان رو ندیده و اصلا نمی‌دونه کجاست؛
میشل هم در جواب میگه که قصد دارن گزارش مفقودی برای خواهرشون پر کنن.

این صحبت میشل باعث وحشت این گروه میشه، برای همین دور هم جمع می‌شن تا یک راه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin~
عقب
بالا