دنباله دار چه زبونی بلدی؟باهاش متن بنویس

[Elena]

Der Sinn des Lebens ist,dem Leben einen Sinn zu geben
حس زندگی به اینه که به زندگی حس ببخشیم

Fai appris à etre heureux (se) le jour où jai compris que ètre triste ne sert a rien
از روزی که فهمیدم غمگین بودن به هیچ دردی نمی خوره خوشحال بودنو یاد گرفتم

انگلیسیم که دیگه گفتن نداره !

 

[ﾑℓɨ_ρσtter]

برفته بیوم سره او اونجه آروم گوسفندا دبه تا اونجو گوسفندام سوزی بخورن که یه ماچه گرگ بیامه زول زول به مو نوگا هونکرد که با یه چو بزیوم ته سرش که صدا گو دادو بگورخت
زبان شاهرودی و میقان(یکی از روستاهای شاهرود)
.
رفته بودیم کوه اونجا چراگاه گوسفندا بود گوسفندامم برده بودم که چرا کنن که یدفه یه بچه گرگ اومد و زول زده بود به من و داشت منو نگاه میکرد که یک چوب گرفتم و زدم تو سرش و صدای گاو داد و در رفت