- ارسالیها
- 2,694
- پسندها
- 34,760
- امتیازها
- 66,873
- مدالها
- 37
- سن
- 18
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
بابک روشنینژاد در پارهیی از کتاب «از نابهنگاهی فرهنگ»، پس از توصیف فضای اتاقش مینویسد «کاش مادام بوواریِ فلوبر را اینجا میخواندم. با اینکه فضای آن به ظاهر بیربط با جایی است که در آن هستم. عیبی ندارد. کتابهای دیگری هستند که خواندنِ آنها میتواند همراه با تجربهی بود در این مکان باشد.»
به برخی از کتابهای محبوبم اندیشیدم و اینکه دوست داشتم آنها را کجا میخواندم:
کاش «شب یک شب دو» بهمن فرسی را در یکی از کافههای خیابان کریمخان میخواندم.
کاش شعرهای مسعود احمدی را در ساحل عباسآباد میخواندم.
کاش «ناکجاآباد» جعفر مدرس صادقی را در صحراهای صائینقلعه میخواندم.
کاش «شب هول» هرمز شهدادی را در اصفهان میخواندم.
کاش «برکههای باد» رضا جولایی را در قطاری به سمت شیراز میخواندم...
به برخی از کتابهای محبوبم اندیشیدم و اینکه دوست داشتم آنها را کجا میخواندم:
کاش «شب یک شب دو» بهمن فرسی را در یکی از کافههای خیابان کریمخان میخواندم.
کاش شعرهای مسعود احمدی را در ساحل عباسآباد میخواندم.
کاش «ناکجاآباد» جعفر مدرس صادقی را در صحراهای صائینقلعه میخواندم.
کاش «شب هول» هرمز شهدادی را در اصفهان میخواندم.
کاش «برکههای باد» رضا جولایی را در قطاری به سمت شیراز میخواندم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.