متون و دلنوشته‌ها خودم / آنچه از دل آمد

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
***
می‌دونی؟
تو برای من فرق داشتی.
من تو رو برای زندگی نمی‌خواستم.
تو رو برای جاودانگی می‌خواستم.
مرا کُشتی اِی عشق ابدی‌ام♡​
 
آخرین ویرایش

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
***
اشتباه من عاشقی بود.
اینکه عاشق تو شدم.
تویی که لیاقت عشقم رو نداشتی.
من به خاطرت خودم رو تغییر دادم.
چه چیز از این بالاتر؟​
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
***
یعنی میشه سرم رو بذارم و بخوابم؟
می‌خوام برای همیشه بخوابم.
می‌خوام دیگه بیدار نشم.
می‌خوام آرزوهام رو به خاک بسپارم.
من فقط خستمه!​
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
***
اولین‌باری که جلوی روانشناس نشستم.
تو چشمام زل زد و گفت:
- برام تعریف کن. باهم حلش می‌کنیم.
هنوزم یادم نرفته.
من براش تعریف کردم و اونم گریه کرد.
من سبب حال بدِ اونم شدم.​
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
***
آقا باشه قبول!
می‌خوای بری؟
برو.
نمی‌خوای بری؟
نرو.
دیگه از تقلا خسته شدم.​
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
***
فقط اونجایی که...
لب کوه می‌ایستی و بلند داد می‌زنی و می‌خونی:
آهای گل بی‌وفا؟
منو کرده‌ای رها!
به خاطر اون چشمات، جوونی‌ام شد فنا‌!
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17
***
صبح هست و وی به یاد تو!
دیشب عجیب در خاطرم بودی‌‌.
گویا دیشب، شبِ اندوه بود.
اینکه در رویایم تو را می‌دیدم؛ اما دستم به تو نمی‌رسید.
درد داشت.​
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
***
چشم بستم تا نبینم.
نخواستم دستانت را که قفل دیگریست، ببینم.
نکند دستان او گرم‌تر از دستانِ من است؟
من که برایت جان می‌دادم.
اصلاً بیا و دستانم را قطع کن.
برای خودت!​
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #19
***
دیشب خوابت را دیدم.
مثل پروانه‌ای در قفس، دلم برای رهایی پر کشید.
نه آن آزادی‌ای که در ذهن شماست.
آزاد شدن در آغوش یارِ سابقم!
در همان آغوشی که آرامش محض بود.​
 

.Mobina.

مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
3,873
پسندها
9,350
امتیازها
38,773
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #20
***
من بچه‌ام!
چون عاشق تو شدم.
بچه‌ام!
چون به خاطرت، خودم رو تغییر دادم.
من یک بچه‌ی بی‌پناهم!​
 

موضوعات مشابه

  • قفل شده
متون و دلنوشته‌ها خودم
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
569

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 3)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا