متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها خودم / آنچه از دل آمد

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
می‌دونی؟
تو برای من فرق داشتی.
من تو رو برای زندگی نمی‌خواستم.
تو رو برای جاودانگی می‌خواستم.
مرا کُشتی اِی عشق ابدی‌ام♡​
 
آخرین ویرایش
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
اشتباه من عاشقی بود.
اینکه عاشق تو شدم.
تویی که لیاقت عشقم رو نداشتی.
من به خاطرت خودم رو تغییر دادم.
چه چیز از این بالاتر؟​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
یعنی میشه سرم رو بذارم و بخوابم؟
می‌خوام برای همیشه بخوابم.
می‌خوام دیگه بیدار نشم.
می‌خوام آرزوهام رو به خاک بسپارم.
من فقط خستمه!​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
اولین‌باری که جلوی روانشناس نشستم.
تو چشمام زل زد و گفت:
- برام تعریف کن. باهم حلش می‌کنیم.
هنوزم یادم نرفته.
من براش تعریف کردم و اونم گریه کرد.
من سبب حال بدِ اونم شدم.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
آقا باشه قبول!
می‌خوای بری؟
برو.
نمی‌خوای بری؟
نرو.
دیگه از تقلا خسته شدم.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
فقط اونجایی که...
لب کوه می‌ایستی و بلند داد می‌زنی و می‌خونی:
آهای گل بی‌وفا؟
منو کرده‌ای رها!
به خاطر اون چشمات، جوونی‌ام شد فنا‌!
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
صبح هست و وی به یاد تو!
دیشب عجیب در خاطرم بودی‌‌.
گویا دیشب، شبِ اندوه بود.
اینکه در رویایم تو را می‌دیدم؛ اما دستم به تو نمی‌رسید.
درد داشت.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
چشم بستم تا نبینم.
نخواستم دستانت را که قفل دیگریست، ببینم.
نکند دستان او گرم‌تر از دستانِ من است؟
من که برایت جان می‌دادم.
اصلاً بیا و دستانم را قطع کن.
برای خودت!​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
دیشب خوابت را دیدم.
مثل پروانه‌ای در قفس، دلم برای رهایی پر کشید.
نه آن آزادی‌ای که در ذهن شماست.
آزاد شدن در آغوش یارِ سابقم!
در همان آغوشی که آرامش محض بود.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
من بچه‌ام!
چون عاشق تو شدم.
بچه‌ام!
چون به خاطرت، خودم رو تغییر دادم.
من یک بچه‌ی بی‌پناهم!​
 
امضا : .Mobina.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا