متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها خودم / آنچه از دل آمد

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
کاش زمانی که کنارم بودی...
برایت صدقه می‌دادم.
چشم‌نزن به گردنت می‌انداختم.
شاید چشمانِ شور دیگران، سبب اتمام رابطه‌ی ما شد.
کاش بیشتر حواسم بود.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
اگر چشمانت را به من می‌دادی...
قطعاً آن‌ها را پرستش می‌کردم.
تو عبادگاه من بودی.
قتل‌گاهم شدی.
قاتل!​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
خدایا تو فقط بگو چکار کنم؟
چکار کنم که برگردد؟
او هنوزم در خاطرم است.
خواب‌هایش، هنوزم مهمان‌های شبانه‌ام هستند.
عاشقی بد دردی‌ست...​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
شاید باهات دعوا کنم.
شاید برات خودم رو لوس کنم.
شایدم بچه بشم.
می‌دونی؟
من امشب بخاطرت اشک ریختم.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
چشم‌هایت همچون شبانگاه هست‌.
پرستش شب، درون آن‌ها نهفته‌ست.
ستارگان آن پراکنده در قلبم ریشه زده‌اند.
این‌بار، ابرها دامنم را گرفته‌اند.
خدایا! دلباختم.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
یک گاهی با خودم میگم:
- چقدر ما آدما بهم ضربه می‌زنیم.
من خنجر رفیقم رو چشیدم.
کسی که باورش داشتم.
دیگه از یک پسر چه توقع؟​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
چرا انقدر خودمون رو اذیت می‌کنیم؟
بعضی آدما لیاقت ندارن.
ارزش ما بیشتر از این‌هاست.
قدر خودتون رو بدونید.
هیچ‌وقت خود واقعیتون رو زیر سوال نبرید.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
باران نم‌نم می‌بارید.
صدای رعد و برق مرا یاد تو می‌انداخت.
خنده‌هایت را به خاطر دارم.
تمام قشنگی جهان، تو بودی.
چه سخت است که دیگر زیر باران‌ها ندارمت.​
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
شاید تو رفتی و ولم کردی.
شاید دیگه ندارمت.
شاید برای همیشه تموم شدم.
شاید...
ولی ارزش خودم رو پیدا کردم.
 
امضا : .Mobina.

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,001
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
مامان؟
می‌دونستی دخترت به زور زنده‌ست؟
می‌دونستی اگر به خاطر تو نبود، الآن اینجا نبودم؟
مامانی!
من به خاطر اینکه اشکات نریزه، نمُردم.
معذرت می‌خوام.​
 
امضا : .Mobina.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا