متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متن آهنگ متن آهنگ خدا | ماکان بند

  • نویسنده موضوع مارینا آروین
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 66
  • کاربران تگ شده هیچ

مارینا آروین

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
444
پسندها
1,940
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #1
وقتی حالم بد بود
خیلی چیزا داشتم کمبود
هیچکسیم دورم نبود
دستامو گرفتی چه زود
وقتی همه پسم زدن
شروع کردم قدم زدن
تو خلوت خودم بودم و
میخواستم بگیری جونمو
گفتم خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای توی شهر
انقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم
مث آب زلال بودم
کاری کردن تیره بشم
خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای توی شهر
انقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم
مث آب زلال بودم
کاری کردن تیره بشم
رو شونه هام غمه
خستم من از همه
کاشکی یه بار بیای نوازشم کنی بغل بگیرمت
حتی تو تنهایی قبل من اونجایی
بازم مرام تو که منو تنهام نمیذاری
خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای توی شهر
انقده پس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : مارینا آروین

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا