متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه برترین شخصیت‌های شرور در داستان‌ها

  • نویسنده موضوع Z.MOSLEH❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 229
  • کاربران تگ شده هیچ

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #11
«موبی دیک» در کتاب «موبی دیک»

علیرغم این که عنوان کتاب «هرمان ملویل» نام او است، «موبی دیک» در واقع شخصیت شرور این داستان به شمار می آید... اگرچه کار اشتباهی انجام نداده است. او فقط می خواهد یک نهنگ زنده باشد و شکار نشود! اما این موضوع، «کاپیتان اِیهَب» را بسیار عصبانی می کند. اما متأسفانه یا خوشبختانه، طبیعت به این راحتی ها تن به شکست نمی دهد. شخصیت های شرورِ اندکی در ادبیات وجود دارند که انگیزه ها و خواسته هایشان به اندازه ی «موبی دیک»، قابل درک و توجیه پذیر باشد.

درست نمی توانم بگویم چرا شکار نهنگ را انتخاب کردم. ما گاهی وقت ها بدون هیچ توضیح و دلیل روشنی دست به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #12
«پروفسور موریارتی» در کتاب «آخرین معما»

نابغه ای تبهکار یا به قول خود «شرلوک هولمز»، «ناپلئونِ جرم و جنایت»: تنها کسی که می تواند کارآگاه مشهور «آرتور کانن دویل» را به واقعا به دردسر بیندازد (البته به جز خودش). اگرچه اکنون به خاطر اقتباس های پرشمار صورت گرفته از این مجموعه ی شگفت انگیز، «موریارتی» را به عنوان دشمن اصلی «هولمز» می شناسیم، «کانن دویل» او را تنها به این خاطر خلق کرد که قهرمانش را به کشتن دهد، و این شخصیت در داستان های دیگر «هولمز»، حضوری غالب ندارد. این نکته اما به هیچ وجه از جذابیت او کم نمی کند.

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #13
«یوریا هیپ» در کتاب «دیوید کاپرفیلد»

شخصیت های شرور کمی به اندازه ی این شخصیت، بدمنظر به تصویر کشیده شده اند. اولین باری که «یوریا هیپ» را می بینیم، او به عنوان مردی «رنگ پریده» و «جسدمانند» توصیف می شود که «تقریبا نه ابرویی داشت و نه مژه ای، و چشمانش قهوه ای سرخ‌گون بود، آنقدر بی حفاظ و بی سایه که به یاد دارم به این فکر کردم که شب ها چگونه می خوابد. شانه هایی بزرگ داشت و استخوانی بود؛ در لباسی تماما مشکی با دستمال گردنی سفید.» برخی از منتقدین ادعا می کنند که «چالز دیکنز» این شخصیت را بر اساس «هانس کریستین اندرسون» نویسنده ی دانمارکی داستان های پریان خلق کرده است!

بله، او بسیار آدم خوبی است. دشمن هیچ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #14
«کتی ایمز» در کتاب «شرق بهشت»

«کتی» مانند یخ، سرد است؛ شخصیتی جامعه ستیز که در کودکی مجبور بود تظاهر به احساسات مختلف را یاد بگیرد اما خیلی زود فهمید که چقدر راحت می تواند برای سرگرم کردن خودش، دیگران را فریب دهد، زندگی هایشان را نابود کند و حتی جانشان را بگیرد. او این کارهای شرورانه را با استفاده از هوش و زیبایی خود به انجام می رساند. اما تنها یک بار، احساسی از پشیمانی به او حمله ور می شود و سرنوشت این شخصیت، مسیری تازه به خود می گیرد.

آدم اگر هر چه دارد هم دور بريزد، باز گناه های كوچکی برای عذاب دادن خود نگه می دارد. اين ها آخرين چيزهایی است كه ما رها می كنیم.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #15
«هانیبال لکتر» در کتاب «سکوت بره ها»

او را بیشتر با بازی درخشان «آنتونی هاپکینز» در اقتباس سینمایی کتاب «سکوت بره ها» به خاطر می آوریم اما این شخصیت نابغه و ترسناک—روانپزشک، قاتل سریالی، آدمخوار—را «توماس هریس» خلق کرده است. در قسمتی از داستان درباره ی این شخصیت گفته می شود: «نمی دانند چه نامی برای او بگذارند». او از هوش و دانش بالای خود به بهترین شکل برای رسیدن به مقاصدش استفاده می کند و حتی با حرف هایش می تواند افراد را وادار به انجام کارهایی شوکه کننده و برخلاف میلشان کند.

اگر لکتر با تو حرف بزند، در درجه ی اول سعی می کند چیزهایی درباره ی تو بداند و این کارش به کنجکاوی ماری شبیه است که به لانه ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا