- ارسالیها
- 52
- پسندها
- 712
- امتیازها
- 5,133
- مدالها
- 1
- نویسنده موضوع
- #1
سلام
خب از اسم تاپیک معلومه که باید خاطره هاتون رو بگین:happy:
البته اگر دوست دارین:raised_eyebrows:
.
.
.
خب اول از همه خودم شروع میکنم
سکوت رو رعایت کنین
.
.
.
یک زمانی تو مدرسه به ما شیر میدادن(لطفا مسخره نکنین خب شیر میدادن دیگه من چیکار کنم آخه)بله میگفتم ما هم یک گروه شیطون مدرسه دور هم ته کلاس جمع شده بودیم چرت و پرت میگفتیم و میخندیدیم
هی روزگار من یک لیوان از این شیر ها دستم بود و برای امنیت جانی و مالی یکی دو قدم از دوستان فاصله گرفتم از غذا بعد از ما یک گروه دیگه هم دو میز جلوتر نشسته بودن
بنده گوش های خیلی تیزی دارم از همون فاصله یکی از بچه ها حرفی زد منم شنیدم
با عرض پوزش دهان بنده آکنده از شیر بود
آیا خودتون میتونید حدث بزنید؟!
بله دیگه اون گروهی که جلوی ما نشسته...
خب از اسم تاپیک معلومه که باید خاطره هاتون رو بگین:happy:
البته اگر دوست دارین:raised_eyebrows:
.
.
.
خب اول از همه خودم شروع میکنم
سکوت رو رعایت کنین
.
.
.
یک زمانی تو مدرسه به ما شیر میدادن(لطفا مسخره نکنین خب شیر میدادن دیگه من چیکار کنم آخه)بله میگفتم ما هم یک گروه شیطون مدرسه دور هم ته کلاس جمع شده بودیم چرت و پرت میگفتیم و میخندیدیم
هی روزگار من یک لیوان از این شیر ها دستم بود و برای امنیت جانی و مالی یکی دو قدم از دوستان فاصله گرفتم از غذا بعد از ما یک گروه دیگه هم دو میز جلوتر نشسته بودن
بنده گوش های خیلی تیزی دارم از همون فاصله یکی از بچه ها حرفی زد منم شنیدم
با عرض پوزش دهان بنده آکنده از شیر بود
آیا خودتون میتونید حدث بزنید؟!
بله دیگه اون گروهی که جلوی ما نشسته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.