یادمه یه بازی با پسرای همساده میکردیم:
باباشون مینی بوس داشت
یک یا دو نفری تو ماشین بودیم
یکیمون بیرون ماشین
اونیکه که بیرون بود مثل میمون میکشید بالا از ماشین، دری...پنجرهای... چیزی باز میکرد و چنان ماری به درون ماشین میخزید
حالا وظیفهی مایی که داخل ماشین بودیم اینه که از ورود دشمن جلوگیری میکردیم
یادش بخیر چقدر جیغ و داد میکردیم
یهو یه کله از پنجره میآمد تو... انگار زامبی حمله کرده...بعد دست و پاش
و در نهایت میسوختی
![SugarwareZ 001 :sugarwarez-001: :sugarwarez-001:](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)